جوانان سرمایە عظیم جوامع

همچنین بخوانید

جوانان سرمایە عظیم جوامع

درآغاز بایستی گفت کە جوانان مادە خام تمامی جوامع و ملتها از همە جوانب برای امید بە آیندە هستند. در واقع برنامە و پلان گروههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیرە یک جامعە یا حاکمیت این نکتە را عیان می سازد کە هدف اصلی همەی انها طیف جوانان و بە اصطلاح کارامد و فعال است و غفلت ازین ثروت و سرمایە عظیم  خسارات جبران ناپذیری را در طول تاریخ بر پیکرە یک جامعە از خود بجا گذاشتە است. آنچە کە گذشتە را بە آیندە یک ملت پیوند می دهد و همچون پلی مستحکم در زمان حال میان این دو فعالیت میکند، آن فعالیت و اکتیو بودن این ردە سنی از یک جامعە است کە آیندە را تضمین میکند و نوید داشتن نسلهای بهتر را بە سردمداران آن جامعە میدهد.

تاریخ در زمینەهای بسیاری من جملە سیاسی و فرهنگی گواه این مطلب بودە است کە قشر جوان همیشە بدنبال برنامە و سیاست های کلان فرهنگی و اقتصادی و شیوەی ادارەی امورات جامعە و مملکت بە نحو احسن تر بودەاند، تا آرامش و امنیت اجتماعی و اقتصادی و آزادیهای فردی و جمعی هرچە بیشتر، ضامن پیشرفت آنان و مابقی اقشار جامعە گردد. نخبگان جوان در هر جایی کە از سوی جامعە یا حاکمیت احساس خطر کردند و جامعە را در خطر فروپاشی و از هم گسیختگی دیدند، با همت والای خود و احساس مسئولیت کمر بە همت عوض کردن اوضاع بستند. در واقع نقش جوانان در شرایط سخت دشوار اجتماعی و سیاسی پر رنگتر از قبل میشود و چە بارها کە جوانان تنها امید یک ملت یا جامعە برای ادامەی بقای آنها بودەاند. بە عنوان نمونە در جنگهایی کە در طول تاریخ بین کشورها یا حتی احزاب و گروهها روی دادە است، جوانان سربازان میدان و مهندسان جنگ و پشت جبهە و غیرە مرز و بوم یا سنگر دفاع از عقاید آنها بودەاند. هرچند کە این قشر همیشە فعال و پیشرو، بیشترین تاثیرات را بر اوضاع و احوال امورگذاشتەاند اما در نهایت سهم کمتری از دستاوردهای سیاسی و اقتصادی کشور یا جامعەهایشان داشتەاند. بهرحال در این گفتار بر آنیم تا نقش جوانان را از چندین جهت بررسی نماییم.

 

١-جوانان و فرهنگ

فرهنگ یک مفهوم گستردە است کە شامل رفتاهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری و همچنین دانش، اعتقادات، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، قابلیت ها و عادات افراد در گروه ها میشود. بە زبانی دیگر مجموعە ای پیچیدە از باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات و هر آنچە فرد بە عنوان عضوی از جامعە خویش فرا میگیرد تعریف میشود. فرهنگ را‌ه مشترک زندگی، اندیشە و کنش انسان در یک جامعە است. تنها راه انتقال فرهنگ از طریق آموزش بە نسل بعدی است. در این جا جوانان همچون نسل جدید و حافظەی آموزشی بەای نسل بعد از خودش قلمداد میشود و نقش مهم و سازندە آنان در انتقال و ارتقای فرهنگ آشکار میگردد. چرا کە ذخیرە واقعی هر ملت وجامعەای فرهنگ ماندگار و بجا ماندە از نسلهای قبل است و با نگاهی بە کشورهای جهان، این نکتە را باید مهم انگاشت کە بیشترین زیرساخت تبدیل اقوام بە ملل، پایەهای فرهنگی آنان است کە شامل آداب و رسوم، عقاید، باورها، هنرها، دستاوردهای اخلاقی، ابتکارات، ارزشها و ضد ارزشها و همچنین سیر تاریخی تغییر این مسایل است. این مهم تنها با توان و ارادە قشر فعال و آموزش دیدە و متعهد نسل جوان امکان پذیر است. جامعەای بدور از بنیەی فرهنگی در هیچ ترازو و معیار ملت شناسی جای نمیگیرد. از این رو رابطەی جوانان با فرهنگ در ملت هایی کە بسوی دولت-ملت و تکوین حق حاکمیت بە پیش میروند، دو چندان بیشتر و مهمتر از ملتهایی است کە از حق اساسی دولت-ملت برخوردارند.

 

در حال حاضر با مشاهدە جوامع و ملل پیشرو و صنعتی زیر ذرەبین قیاس؛ این باور قدیمی کە چون  جوانان از تجربیات کمتری برخوردارند امکان اشتباه و خطای آنان بیشتر است، جای بسی تامل دارد. هر چند کە تجربیات و آزمونهای گذشتگان و نسلهای قبل چراغ راه جامعە است ولی این مسئلە منافاتی با فراهم کردن میدانهای تجربە اندوزی و سهیم کردن آنان در همەی ابعاد یک کشور یا جامعە، نە تنها جای نگرانی و ریسک پذیری نیست، بلکە اساسا این مهم را بە وضوح آشکار میسازد کە تربیت پذیری و تاثیر از نسلهای قبل، با آمیختن خلاقیتها و افکار و برنامه های بە روزتر، راه را برای پیشرفت هرچە بهتر از لحاظ کمی و کیفی باز میگذارد.

 

 ٢-جوانان و اقتصاد

اقتصاد برآیند کلیە فرایندهایی است کە فرهنگ، ارزش، آموزش، تکامل یکنولوژیکی، تاریخ، سازمان اجتماعی، ساختار سیاسی، سیستم های قانونی، جغرافیا، و همینطور مواهب طبیعی را در بر میگیرد. این عوامل زمینە، محتوا و شرایطی را تعیین میکند کە یک اقتصاد در آن عمل میکند. حال آنکە جوانان بە عنوان نیروی محرک و منبع انرژی مثبت و نیروی کار فعال نقش عمدە ای در ظرفیت های بالقوە و بالفعل اقتصادی بازی میکنند و با نوآوری و ابتکارات و اختراعات زمینەهای پیشرفت علمی و تخصصی سازی را بیش از پیش سرعت می بخشند. در واقع با پیشرفت کمی و کیفی نیروی کار و نوآوریهای روزافزون زمینە تحولات اقتصادی ملموس تر خواهد شد. این نکتە بس کە یکی از نگرانیهای اقتصاد دانان هر مملکتی روند پیر شدن جامعە و کاهش نیروی کار و فعال در این عرصە است.

 

٣-جوانان و سیاست

سرمایەی اصلی هر ملتی قشر جوان آن است. در واقع رمز پیشرفت و ترقی کشورها سرمایەگذاری بر روی جوانان و نسل آیندە شان می باشد. حس مسئولیت پذیری، ارق ملی و حب وطن همیشە جوانان را بر آن داشتە است کە در قبال اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر ملتش از هر لحاظ، رویەای متناسب، درخور تعریف صحیح و حمل بر عینیت موجود جامعە را پی ریزی یا دنبال کند. این حقیقت بر کسی پوشیدە نیست کە یک روی سیاست اتخاذ تصمیمات کلان داخلی و منطقەای و بین المللی است، اما روی دیگر آن همراه و همدل نمودن جوانان کشور و گرفتن حمایت های معنوی و عملی آنان است. این مهم بارها در سیر تاریخ تکرار شدە است کە در هر نقطە از حیات سیاسی یک کشور جوانان از سیاست های حاکمیت روی گرداندند یا حتی بر علیە آن اعتراض کردند، حاکمیت بە ناچار دست بە تغییرات اجباری دادە یا حیات سیاسی اش توسط همان جوانانی کە در ابتدا یکی از عوامل اصلی پیدایش، حیات و ادامەی ان بودەاند ساقط شدە است. دلیل اهمیت نقش جوانان در سیاست نسبت بە سایر عوامل دیگر بخاطر تاثیر گذاری هرچە بیشتر این مسئلە بر امور دیگر ملت و جامعە است. هرچند در گذشتە با وجود اهمیت نقش تعیین کنندە جوانان در سیاست های یک گروه، حزب یا حاکمیت، سهمی ناچیز از تقسیم منابع قدرت و حکومت عاید جوانان میشد. اما امروزە با نگاهی بە سیر تکوین سیاست و ابعاد عملی آن در کشورهای جهان، شاهد هرچە اعتماد بیشتر ریش سفیدان سیاسی و افراد جامعە بە حضوە جوانان در میادین سیاسی هستیم. تا انجا کە د برخی از کشورها بالاترین مقامهای سیاسی و ادارە امور اصلی و پست های حساس و کلیدی در ید جوانان آن مرز و بوم است.

مشارکت سیاسی جوانان در امور مملکتی حس مسئولیت پذیری، تعهد و مشارکت بیشتر در جنبەهای دیگر کنش های اجتماعی، اقتصادی و غیرە را بدنبال دارد. از طرفی آموزش نسل جدید و انتقال تجربیات گرانبهای صحیح حکومت داری در چارچوب و اسلوب های مردم مدارانە در میدانهای عملی سیاست، آنها را برای در دست گرفتن سکان حکومت و پرورش نسل بعد از خودشان آمادە می کنند.

بطور کلی سرمایە اصلی و عظیم هر مملکتی جوانان و بە اصطلاح نسل تازە هستند. تاثیر جوانان بر جامعە و دولت از سویی و تاثیر آنان بر این دو از سوی دیگر، شایان ذکر ارتباطی دو سویە و تنگاتنگ است. هرچند این ارتباط بر پایە کار و رویەی درست علمی و عملی بنا شدە باشد، پیشرفتها و دستاوردهای جامعە و در نهایت مملکت سریعتر و بهتر خواهد بود و در همان حال متضمن حفاظت فرهنگ و تاریخ و دستاوردهای نسلهای گذشتە و انتقالشان بە آیندگان است. از طرف دیگر باعث رفع اشکالات و خطاهای نسلهای قبلی،عدم تسلسل آنها در نسلهای بعدی و جایگزینی موارد سازگارتر خواهد شد.

در ملت هایی کە هنوز از نعمت دولت-ملت بە هر دلیل و نحوی محروم هستند، نقش جوانان دو چندان میشود، چرا کە عدم اسکان قدرت، دسترسی بە منابع محدود سرزمینی، عدم یکپارچگی سیستم آموزش و امکانات محدود مسئولیت های قشر خوان و نسل قبل از آنها را بیشتر میکند. غیر از مسایل ذکر شدە، در این حالت جوانان چنین ملتی با نسلهای قبلی بایستی پیوستگی و ارتباط فهمی و درکی بیشتری برقرار کند. بە جز حفظ ارزشهای فرهنگی، عقیدە ای و غیرە ملتشان، بایستی در مسیر دولت-ملت شدن گام نهند. در روند تاریخ سیاسی ملتها جوانان با فعالیتهای گوناگون در این عرصە، ادامە و بسط مفاهیم ملتشان و گشودن افق های فکری برای گنجاندن مفاهیم حق حاکمیت و حق استقلال سیاسی، آرمانهای بر حقشان را بر سریر واقعیت می نشانند. چە اگر روزی بستر حقوق حاکمیت بر خودشان فراهم شد، آن زمان بایستی تمامی ارزشها و آثار محفوظ فرهنگی، ملی، عرفی و تاریخیشان را برای انتقال بە نسلهای بعد از خودشان ثبت و ضبط کنند. در واقع نسلهای قبل بە عنوان حافظان میراث ملت، آن را بە نسل جوان کە وارثان و حافظان برحق هستند، آن بە نسل بعد از خودشان بە امانت تحویل می دهند.

سید زانیار حسینی

بابەتەکانی هاوشێوە

جوانان سرمایە عظیم جوامع

جوانان سرمایە عظیم جوامع

درآغاز بایستی گفت کە جوانان مادە خام تمامی جوامع و ملتها از همە جوانب برای امید بە آیندە هستند. در واقع برنامە و پلان گروههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیرە یک جامعە یا حاکمیت این نکتە را عیان می سازد کە هدف اصلی همەی انها طیف جوانان و بە اصطلاح کارامد و فعال است و غفلت ازین ثروت و سرمایە عظیم  خسارات جبران ناپذیری را در طول تاریخ بر پیکرە یک جامعە از خود بجا گذاشتە است. آنچە کە گذشتە را بە آیندە یک ملت پیوند می دهد و همچون پلی مستحکم در زمان حال میان این دو فعالیت میکند، آن فعالیت و اکتیو بودن این ردە سنی از یک جامعە است کە آیندە را تضمین میکند و نوید داشتن نسلهای بهتر را بە سردمداران آن جامعە میدهد.

تاریخ در زمینەهای بسیاری من جملە سیاسی و فرهنگی گواه این مطلب بودە است کە قشر جوان همیشە بدنبال برنامە و سیاست های کلان فرهنگی و اقتصادی و شیوەی ادارەی امورات جامعە و مملکت بە نحو احسن تر بودەاند، تا آرامش و امنیت اجتماعی و اقتصادی و آزادیهای فردی و جمعی هرچە بیشتر، ضامن پیشرفت آنان و مابقی اقشار جامعە گردد. نخبگان جوان در هر جایی کە از سوی جامعە یا حاکمیت احساس خطر کردند و جامعە را در خطر فروپاشی و از هم گسیختگی دیدند، با همت والای خود و احساس مسئولیت کمر بە همت عوض کردن اوضاع بستند. در واقع نقش جوانان در شرایط سخت دشوار اجتماعی و سیاسی پر رنگتر از قبل میشود و چە بارها کە جوانان تنها امید یک ملت یا جامعە برای ادامەی بقای آنها بودەاند. بە عنوان نمونە در جنگهایی کە در طول تاریخ بین کشورها یا حتی احزاب و گروهها روی دادە است، جوانان سربازان میدان و مهندسان جنگ و پشت جبهە و غیرە مرز و بوم یا سنگر دفاع از عقاید آنها بودەاند. هرچند کە این قشر همیشە فعال و پیشرو، بیشترین تاثیرات را بر اوضاع و احوال امورگذاشتەاند اما در نهایت سهم کمتری از دستاوردهای سیاسی و اقتصادی کشور یا جامعەهایشان داشتەاند. بهرحال در این گفتار بر آنیم تا نقش جوانان را از چندین جهت بررسی نماییم.

 

١-جوانان و فرهنگ

فرهنگ یک مفهوم گستردە است کە شامل رفتاهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری و همچنین دانش، اعتقادات، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، قابلیت ها و عادات افراد در گروه ها میشود. بە زبانی دیگر مجموعە ای پیچیدە از باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات و هر آنچە فرد بە عنوان عضوی از جامعە خویش فرا میگیرد تعریف میشود. فرهنگ را‌ه مشترک زندگی، اندیشە و کنش انسان در یک جامعە است. تنها راه انتقال فرهنگ از طریق آموزش بە نسل بعدی است. در این جا جوانان همچون نسل جدید و حافظەی آموزشی بەای نسل بعد از خودش قلمداد میشود و نقش مهم و سازندە آنان در انتقال و ارتقای فرهنگ آشکار میگردد. چرا کە ذخیرە واقعی هر ملت وجامعەای فرهنگ ماندگار و بجا ماندە از نسلهای قبل است و با نگاهی بە کشورهای جهان، این نکتە را باید مهم انگاشت کە بیشترین زیرساخت تبدیل اقوام بە ملل، پایەهای فرهنگی آنان است کە شامل آداب و رسوم، عقاید، باورها، هنرها، دستاوردهای اخلاقی، ابتکارات، ارزشها و ضد ارزشها و همچنین سیر تاریخی تغییر این مسایل است. این مهم تنها با توان و ارادە قشر فعال و آموزش دیدە و متعهد نسل جوان امکان پذیر است. جامعەای بدور از بنیەی فرهنگی در هیچ ترازو و معیار ملت شناسی جای نمیگیرد. از این رو رابطەی جوانان با فرهنگ در ملت هایی کە بسوی دولت-ملت و تکوین حق حاکمیت بە پیش میروند، دو چندان بیشتر و مهمتر از ملتهایی است کە از حق اساسی دولت-ملت برخوردارند.

 

در حال حاضر با مشاهدە جوامع و ملل پیشرو و صنعتی زیر ذرەبین قیاس؛ این باور قدیمی کە چون  جوانان از تجربیات کمتری برخوردارند امکان اشتباه و خطای آنان بیشتر است، جای بسی تامل دارد. هر چند کە تجربیات و آزمونهای گذشتگان و نسلهای قبل چراغ راه جامعە است ولی این مسئلە منافاتی با فراهم کردن میدانهای تجربە اندوزی و سهیم کردن آنان در همەی ابعاد یک کشور یا جامعە، نە تنها جای نگرانی و ریسک پذیری نیست، بلکە اساسا این مهم را بە وضوح آشکار میسازد کە تربیت پذیری و تاثیر از نسلهای قبل، با آمیختن خلاقیتها و افکار و برنامه های بە روزتر، راه را برای پیشرفت هرچە بهتر از لحاظ کمی و کیفی باز میگذارد.

 

 ٢-جوانان و اقتصاد

اقتصاد برآیند کلیە فرایندهایی است کە فرهنگ، ارزش، آموزش، تکامل یکنولوژیکی، تاریخ، سازمان اجتماعی، ساختار سیاسی، سیستم های قانونی، جغرافیا، و همینطور مواهب طبیعی را در بر میگیرد. این عوامل زمینە، محتوا و شرایطی را تعیین میکند کە یک اقتصاد در آن عمل میکند. حال آنکە جوانان بە عنوان نیروی محرک و منبع انرژی مثبت و نیروی کار فعال نقش عمدە ای در ظرفیت های بالقوە و بالفعل اقتصادی بازی میکنند و با نوآوری و ابتکارات و اختراعات زمینەهای پیشرفت علمی و تخصصی سازی را بیش از پیش سرعت می بخشند. در واقع با پیشرفت کمی و کیفی نیروی کار و نوآوریهای روزافزون زمینە تحولات اقتصادی ملموس تر خواهد شد. این نکتە بس کە یکی از نگرانیهای اقتصاد دانان هر مملکتی روند پیر شدن جامعە و کاهش نیروی کار و فعال در این عرصە است.

 

٣-جوانان و سیاست

سرمایەی اصلی هر ملتی قشر جوان آن است. در واقع رمز پیشرفت و ترقی کشورها سرمایەگذاری بر روی جوانان و نسل آیندە شان می باشد. حس مسئولیت پذیری، ارق ملی و حب وطن همیشە جوانان را بر آن داشتە است کە در قبال اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر ملتش از هر لحاظ، رویەای متناسب، درخور تعریف صحیح و حمل بر عینیت موجود جامعە را پی ریزی یا دنبال کند. این حقیقت بر کسی پوشیدە نیست کە یک روی سیاست اتخاذ تصمیمات کلان داخلی و منطقەای و بین المللی است، اما روی دیگر آن همراه و همدل نمودن جوانان کشور و گرفتن حمایت های معنوی و عملی آنان است. این مهم بارها در سیر تاریخ تکرار شدە است کە در هر نقطە از حیات سیاسی یک کشور جوانان از سیاست های حاکمیت روی گرداندند یا حتی بر علیە آن اعتراض کردند، حاکمیت بە ناچار دست بە تغییرات اجباری دادە یا حیات سیاسی اش توسط همان جوانانی کە در ابتدا یکی از عوامل اصلی پیدایش، حیات و ادامەی ان بودەاند ساقط شدە است. دلیل اهمیت نقش جوانان در سیاست نسبت بە سایر عوامل دیگر بخاطر تاثیر گذاری هرچە بیشتر این مسئلە بر امور دیگر ملت و جامعە است. هرچند در گذشتە با وجود اهمیت نقش تعیین کنندە جوانان در سیاست های یک گروه، حزب یا حاکمیت، سهمی ناچیز از تقسیم منابع قدرت و حکومت عاید جوانان میشد. اما امروزە با نگاهی بە سیر تکوین سیاست و ابعاد عملی آن در کشورهای جهان، شاهد هرچە اعتماد بیشتر ریش سفیدان سیاسی و افراد جامعە بە حضوە جوانان در میادین سیاسی هستیم. تا انجا کە د برخی از کشورها بالاترین مقامهای سیاسی و ادارە امور اصلی و پست های حساس و کلیدی در ید جوانان آن مرز و بوم است.

مشارکت سیاسی جوانان در امور مملکتی حس مسئولیت پذیری، تعهد و مشارکت بیشتر در جنبەهای دیگر کنش های اجتماعی، اقتصادی و غیرە را بدنبال دارد. از طرفی آموزش نسل جدید و انتقال تجربیات گرانبهای صحیح حکومت داری در چارچوب و اسلوب های مردم مدارانە در میدانهای عملی سیاست، آنها را برای در دست گرفتن سکان حکومت و پرورش نسل بعد از خودشان آمادە می کنند.

بطور کلی سرمایە اصلی و عظیم هر مملکتی جوانان و بە اصطلاح نسل تازە هستند. تاثیر جوانان بر جامعە و دولت از سویی و تاثیر آنان بر این دو از سوی دیگر، شایان ذکر ارتباطی دو سویە و تنگاتنگ است. هرچند این ارتباط بر پایە کار و رویەی درست علمی و عملی بنا شدە باشد، پیشرفتها و دستاوردهای جامعە و در نهایت مملکت سریعتر و بهتر خواهد بود و در همان حال متضمن حفاظت فرهنگ و تاریخ و دستاوردهای نسلهای گذشتە و انتقالشان بە آیندگان است. از طرف دیگر باعث رفع اشکالات و خطاهای نسلهای قبلی،عدم تسلسل آنها در نسلهای بعدی و جایگزینی موارد سازگارتر خواهد شد.

در ملت هایی کە هنوز از نعمت دولت-ملت بە هر دلیل و نحوی محروم هستند، نقش جوانان دو چندان میشود، چرا کە عدم اسکان قدرت، دسترسی بە منابع محدود سرزمینی، عدم یکپارچگی سیستم آموزش و امکانات محدود مسئولیت های قشر خوان و نسل قبل از آنها را بیشتر میکند. غیر از مسایل ذکر شدە، در این حالت جوانان چنین ملتی با نسلهای قبلی بایستی پیوستگی و ارتباط فهمی و درکی بیشتری برقرار کند. بە جز حفظ ارزشهای فرهنگی، عقیدە ای و غیرە ملتشان، بایستی در مسیر دولت-ملت شدن گام نهند. در روند تاریخ سیاسی ملتها جوانان با فعالیتهای گوناگون در این عرصە، ادامە و بسط مفاهیم ملتشان و گشودن افق های فکری برای گنجاندن مفاهیم حق حاکمیت و حق استقلال سیاسی، آرمانهای بر حقشان را بر سریر واقعیت می نشانند. چە اگر روزی بستر حقوق حاکمیت بر خودشان فراهم شد، آن زمان بایستی تمامی ارزشها و آثار محفوظ فرهنگی، ملی، عرفی و تاریخیشان را برای انتقال بە نسلهای بعد از خودشان ثبت و ضبط کنند. در واقع نسلهای قبل بە عنوان حافظان میراث ملت، آن را بە نسل جوان کە وارثان و حافظان برحق هستند، آن بە نسل بعد از خودشان بە امانت تحویل می دهند.

سید زانیار حسینی

بابەتەکانی هاوشێوە

جوانان سرمایە عظیم جوامع

جوانان سرمایە عظیم جوامع

درآغاز بایستی گفت کە جوانان مادە خام تمامی جوامع و ملتها از همە جوانب برای امید بە آیندە هستند. در واقع برنامە و پلان گروههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیرە یک جامعە یا حاکمیت این نکتە را عیان می سازد کە هدف اصلی همەی انها طیف جوانان و بە اصطلاح کارامد و فعال است و غفلت ازین ثروت و سرمایە عظیم  خسارات جبران ناپذیری را در طول تاریخ بر پیکرە یک جامعە از خود بجا گذاشتە است. آنچە کە گذشتە را بە آیندە یک ملت پیوند می دهد و همچون پلی مستحکم در زمان حال میان این دو فعالیت میکند، آن فعالیت و اکتیو بودن این ردە سنی از یک جامعە است کە آیندە را تضمین میکند و نوید داشتن نسلهای بهتر را بە سردمداران آن جامعە میدهد.

تاریخ در زمینەهای بسیاری من جملە سیاسی و فرهنگی گواه این مطلب بودە است کە قشر جوان همیشە بدنبال برنامە و سیاست های کلان فرهنگی و اقتصادی و شیوەی ادارەی امورات جامعە و مملکت بە نحو احسن تر بودەاند، تا آرامش و امنیت اجتماعی و اقتصادی و آزادیهای فردی و جمعی هرچە بیشتر، ضامن پیشرفت آنان و مابقی اقشار جامعە گردد. نخبگان جوان در هر جایی کە از سوی جامعە یا حاکمیت احساس خطر کردند و جامعە را در خطر فروپاشی و از هم گسیختگی دیدند، با همت والای خود و احساس مسئولیت کمر بە همت عوض کردن اوضاع بستند. در واقع نقش جوانان در شرایط سخت دشوار اجتماعی و سیاسی پر رنگتر از قبل میشود و چە بارها کە جوانان تنها امید یک ملت یا جامعە برای ادامەی بقای آنها بودەاند. بە عنوان نمونە در جنگهایی کە در طول تاریخ بین کشورها یا حتی احزاب و گروهها روی دادە است، جوانان سربازان میدان و مهندسان جنگ و پشت جبهە و غیرە مرز و بوم یا سنگر دفاع از عقاید آنها بودەاند. هرچند کە این قشر همیشە فعال و پیشرو، بیشترین تاثیرات را بر اوضاع و احوال امورگذاشتەاند اما در نهایت سهم کمتری از دستاوردهای سیاسی و اقتصادی کشور یا جامعەهایشان داشتەاند. بهرحال در این گفتار بر آنیم تا نقش جوانان را از چندین جهت بررسی نماییم.

 

١-جوانان و فرهنگ

فرهنگ یک مفهوم گستردە است کە شامل رفتاهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری و همچنین دانش، اعتقادات، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، قابلیت ها و عادات افراد در گروه ها میشود. بە زبانی دیگر مجموعە ای پیچیدە از باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات و هر آنچە فرد بە عنوان عضوی از جامعە خویش فرا میگیرد تعریف میشود. فرهنگ را‌ه مشترک زندگی، اندیشە و کنش انسان در یک جامعە است. تنها راه انتقال فرهنگ از طریق آموزش بە نسل بعدی است. در این جا جوانان همچون نسل جدید و حافظەی آموزشی بەای نسل بعد از خودش قلمداد میشود و نقش مهم و سازندە آنان در انتقال و ارتقای فرهنگ آشکار میگردد. چرا کە ذخیرە واقعی هر ملت وجامعەای فرهنگ ماندگار و بجا ماندە از نسلهای قبل است و با نگاهی بە کشورهای جهان، این نکتە را باید مهم انگاشت کە بیشترین زیرساخت تبدیل اقوام بە ملل، پایەهای فرهنگی آنان است کە شامل آداب و رسوم، عقاید، باورها، هنرها، دستاوردهای اخلاقی، ابتکارات، ارزشها و ضد ارزشها و همچنین سیر تاریخی تغییر این مسایل است. این مهم تنها با توان و ارادە قشر فعال و آموزش دیدە و متعهد نسل جوان امکان پذیر است. جامعەای بدور از بنیەی فرهنگی در هیچ ترازو و معیار ملت شناسی جای نمیگیرد. از این رو رابطەی جوانان با فرهنگ در ملت هایی کە بسوی دولت-ملت و تکوین حق حاکمیت بە پیش میروند، دو چندان بیشتر و مهمتر از ملتهایی است کە از حق اساسی دولت-ملت برخوردارند.

 

در حال حاضر با مشاهدە جوامع و ملل پیشرو و صنعتی زیر ذرەبین قیاس؛ این باور قدیمی کە چون  جوانان از تجربیات کمتری برخوردارند امکان اشتباه و خطای آنان بیشتر است، جای بسی تامل دارد. هر چند کە تجربیات و آزمونهای گذشتگان و نسلهای قبل چراغ راه جامعە است ولی این مسئلە منافاتی با فراهم کردن میدانهای تجربە اندوزی و سهیم کردن آنان در همەی ابعاد یک کشور یا جامعە، نە تنها جای نگرانی و ریسک پذیری نیست، بلکە اساسا این مهم را بە وضوح آشکار میسازد کە تربیت پذیری و تاثیر از نسلهای قبل، با آمیختن خلاقیتها و افکار و برنامه های بە روزتر، راه را برای پیشرفت هرچە بهتر از لحاظ کمی و کیفی باز میگذارد.

 

 ٢-جوانان و اقتصاد

اقتصاد برآیند کلیە فرایندهایی است کە فرهنگ، ارزش، آموزش، تکامل یکنولوژیکی، تاریخ، سازمان اجتماعی، ساختار سیاسی، سیستم های قانونی، جغرافیا، و همینطور مواهب طبیعی را در بر میگیرد. این عوامل زمینە، محتوا و شرایطی را تعیین میکند کە یک اقتصاد در آن عمل میکند. حال آنکە جوانان بە عنوان نیروی محرک و منبع انرژی مثبت و نیروی کار فعال نقش عمدە ای در ظرفیت های بالقوە و بالفعل اقتصادی بازی میکنند و با نوآوری و ابتکارات و اختراعات زمینەهای پیشرفت علمی و تخصصی سازی را بیش از پیش سرعت می بخشند. در واقع با پیشرفت کمی و کیفی نیروی کار و نوآوریهای روزافزون زمینە تحولات اقتصادی ملموس تر خواهد شد. این نکتە بس کە یکی از نگرانیهای اقتصاد دانان هر مملکتی روند پیر شدن جامعە و کاهش نیروی کار و فعال در این عرصە است.

 

٣-جوانان و سیاست

سرمایەی اصلی هر ملتی قشر جوان آن است. در واقع رمز پیشرفت و ترقی کشورها سرمایەگذاری بر روی جوانان و نسل آیندە شان می باشد. حس مسئولیت پذیری، ارق ملی و حب وطن همیشە جوانان را بر آن داشتە است کە در قبال اوضاع و شرایط فعلی حاکم بر ملتش از هر لحاظ، رویەای متناسب، درخور تعریف صحیح و حمل بر عینیت موجود جامعە را پی ریزی یا دنبال کند. این حقیقت بر کسی پوشیدە نیست کە یک روی سیاست اتخاذ تصمیمات کلان داخلی و منطقەای و بین المللی است، اما روی دیگر آن همراه و همدل نمودن جوانان کشور و گرفتن حمایت های معنوی و عملی آنان است. این مهم بارها در سیر تاریخ تکرار شدە است کە در هر نقطە از حیات سیاسی یک کشور جوانان از سیاست های حاکمیت روی گرداندند یا حتی بر علیە آن اعتراض کردند، حاکمیت بە ناچار دست بە تغییرات اجباری دادە یا حیات سیاسی اش توسط همان جوانانی کە در ابتدا یکی از عوامل اصلی پیدایش، حیات و ادامەی ان بودەاند ساقط شدە است. دلیل اهمیت نقش جوانان در سیاست نسبت بە سایر عوامل دیگر بخاطر تاثیر گذاری هرچە بیشتر این مسئلە بر امور دیگر ملت و جامعە است. هرچند در گذشتە با وجود اهمیت نقش تعیین کنندە جوانان در سیاست های یک گروه، حزب یا حاکمیت، سهمی ناچیز از تقسیم منابع قدرت و حکومت عاید جوانان میشد. اما امروزە با نگاهی بە سیر تکوین سیاست و ابعاد عملی آن در کشورهای جهان، شاهد هرچە اعتماد بیشتر ریش سفیدان سیاسی و افراد جامعە بە حضوە جوانان در میادین سیاسی هستیم. تا انجا کە د برخی از کشورها بالاترین مقامهای سیاسی و ادارە امور اصلی و پست های حساس و کلیدی در ید جوانان آن مرز و بوم است.

مشارکت سیاسی جوانان در امور مملکتی حس مسئولیت پذیری، تعهد و مشارکت بیشتر در جنبەهای دیگر کنش های اجتماعی، اقتصادی و غیرە را بدنبال دارد. از طرفی آموزش نسل جدید و انتقال تجربیات گرانبهای صحیح حکومت داری در چارچوب و اسلوب های مردم مدارانە در میدانهای عملی سیاست، آنها را برای در دست گرفتن سکان حکومت و پرورش نسل بعد از خودشان آمادە می کنند.

بطور کلی سرمایە اصلی و عظیم هر مملکتی جوانان و بە اصطلاح نسل تازە هستند. تاثیر جوانان بر جامعە و دولت از سویی و تاثیر آنان بر این دو از سوی دیگر، شایان ذکر ارتباطی دو سویە و تنگاتنگ است. هرچند این ارتباط بر پایە کار و رویەی درست علمی و عملی بنا شدە باشد، پیشرفتها و دستاوردهای جامعە و در نهایت مملکت سریعتر و بهتر خواهد بود و در همان حال متضمن حفاظت فرهنگ و تاریخ و دستاوردهای نسلهای گذشتە و انتقالشان بە آیندگان است. از طرف دیگر باعث رفع اشکالات و خطاهای نسلهای قبلی،عدم تسلسل آنها در نسلهای بعدی و جایگزینی موارد سازگارتر خواهد شد.

در ملت هایی کە هنوز از نعمت دولت-ملت بە هر دلیل و نحوی محروم هستند، نقش جوانان دو چندان میشود، چرا کە عدم اسکان قدرت، دسترسی بە منابع محدود سرزمینی، عدم یکپارچگی سیستم آموزش و امکانات محدود مسئولیت های قشر خوان و نسل قبل از آنها را بیشتر میکند. غیر از مسایل ذکر شدە، در این حالت جوانان چنین ملتی با نسلهای قبلی بایستی پیوستگی و ارتباط فهمی و درکی بیشتری برقرار کند. بە جز حفظ ارزشهای فرهنگی، عقیدە ای و غیرە ملتشان، بایستی در مسیر دولت-ملت شدن گام نهند. در روند تاریخ سیاسی ملتها جوانان با فعالیتهای گوناگون در این عرصە، ادامە و بسط مفاهیم ملتشان و گشودن افق های فکری برای گنجاندن مفاهیم حق حاکمیت و حق استقلال سیاسی، آرمانهای بر حقشان را بر سریر واقعیت می نشانند. چە اگر روزی بستر حقوق حاکمیت بر خودشان فراهم شد، آن زمان بایستی تمامی ارزشها و آثار محفوظ فرهنگی، ملی، عرفی و تاریخیشان را برای انتقال بە نسلهای بعد از خودشان ثبت و ضبط کنند. در واقع نسلهای قبل بە عنوان حافظان میراث ملت، آن را بە نسل جوان کە وارثان و حافظان برحق هستند، آن بە نسل بعد از خودشان بە امانت تحویل می دهند.

سید زانیار حسینی

بابەتەکانی هاوشێوە

Add New Playlist