آواز زیبا نیازی به پاسپورت ندارد | گفتگو با عمر دزه ای

همچنین بخوانید

“عمر دزه ای” نوگرای عصری بود که با موسیقی و آوازی متفاوت از سبک و عصری که موسیقی کردی را با آن می شناختند، دست به کار شد و سبب ایجاد منازعات و مجادلاتی شد. از طرفی نسل پیشکسوت آن دوران می گفتند که هنر موسیقی کردی را به سمت غرب برده است و از طرفی دیگر جوانان آثارش را دوست داشتند. اما “عمر دزه ای” تا آخرین اثرش

نیز همان سبک خود را پی گرفته است و اکنون چون یکی از چهره های بی نظیر موسیقی کردی محسوب می شود. او علاوه بر موزیک و آواز در انتخاب کلمات و اشعار هم ویژگی ها و استثنائات خاص خود را داراست. دزه ای جدای از هنر، ادیب، مجری و سیاستمداری توانا بوده و اکنون مشاور سیاسی رئیس جمهور عراق است. گفتگوی زیر پس از برگزاری کنسرت های این خواننده در شهرهای اربیل و سلیمانیه انجام شده است.

از کنسرت های شما شروع می کنیم، اینگونه اعلام شد که این دو کنسرت، آخرین کارهای شما در عرصه موسیقی هستند، آیا این مسئله حقیقت دارد؟

من هرگز چنین چیزی نگفته ام، قصد خاتمه دادن به کار هنری را هم ندارم. دو ماه قبل از برگزاری این کنسرت ها روزنامه نگاری از من پرسید “فعالیت هنری شما چه زمانی خاتمه می یابد”؟ که پاسخ من به این سوال بسیار متفاوت از آن چیزی بود که آنها منتشر کردند. من گفتم تا زمانی که صدایم زیبا باشد و شور و شوق جوانی در من نمیرد فعالیت خواهم کرد، اما به مرور که انسان پیر می شود صدایش نیز ضعیف می شود و من از چگونگی پخش این خبر اطلاعی ندارم، یادم نیست که روزنامه نگار از روزنامه «هه ولیر» بود یا «روداو».

این کنسرت ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

در اینجا دو دیدگاه متفاوت مطرح است، یکی دیدگاه شخصی خودم و دیگری دیدگاه افرادی که به کنسرت ها آمدند. به طور کلی از کنسرت ها بسیار رضایت داشتم به استثنای یک مورد که در ادامه در موردش خواهم گفت. از ارکستر بسیار راضی بودم، گروهی بسیار منظم و منسجم مرا همراهی می کردند و به ویژه از “کاک هه لبه ست صلاح” بسیار راضی بودم. وی علاوه بر همخوان زن، آلاتی را به کار گرفته بود که توسط زنان نواخته شد. از 22 نفر عضو کنسرت 5 نفر زن بودند که از این قضیه بسیار خرسندم زیرا تاکنون در اقلیم کردستان نمونه ای مشابه را شاهد نبوده ایم. حتی از نظر پوشش نیز قبل از کنسرت ها با کاک هه لبه ست مشورت کرده بودیم و توافق شده بود که همه لباس ها ارکسترالی باشند و در اینجا به نوبه خودم از همه آنها تشکر می کنم. از طرفی دیگر سالن محل اجرای برنامه هم بسیار زیبا بود و می توان آن را در حد سالن های اروپایی ارزیابی کرد. تنها انتقاد من از سیستم صوتی بود، تکنسین صدا فردی از ترکیه بود که از طرف شرکت بابیلون به آنجا آمده بود اما نمی دانم که مشکل ایجاد شده مربوط به کمبود و نقص در کدام قسمت سالن می شد. نظرات مردم نیز مختلف بود، برخی می گفتند که صدا از کیفیت بالایی برخوردار نبوده است و تنها صدای میکروفون روی سن را می شنیدیم، برخی نیز می گفتند که صدا از کیفیت مناسبی برخوردار بوده است و ما هیچ ایرادی در این زمینه ندیده ایم. اکنون من در این میان مانده ام، نمی دانم کدام اظهار نظر درست است!

پیشتر در اقلیم کردستان هیچ کنسرتی نداشته اید، دلیل برگزاری این کنسرت ها در اربیل و سلیمانیه چه بود؟ آیا برای شما مناسبتی خاص داشت؟

درست است که تاکنون در اقلیم کردستان برنامه ای نداشته ام و همه کنسرت هایم در اروپا برگزار شده اند اما همیشه آرزو داشتم که در اقلیم کردستان برنامه ای داشته باشم. من برای اجرای کنسرت دو شرط اساسی دارم، ابتدا باید ارکستر را قبول داشته باشم و نوازندگانی از آوازهای من آگاهی کامل داشته باشند. مسئله دوم سالن و به ویژه سیستم صوتی است که برایم حائز اهمیت بسیاری است. اما خوشبختانه در چند سال اخیر سالن استاد سعد عبدالله در اربیل و تالار هنر در سلیمانیه از سطح قابل قبولی برخوردار شده اند. سال گذشته برادرزاده ام، “سفین دزه ای” که وزیر پیشین آموزش و پرورش بود به من گفت: با وجود سالن مناسب و افراد توانا چرا کنسرتی برگزار نمی کنی؟ من نیز در جواب گفتم، به این مسئله فکر کرده ام. پس از آن با “کاک کاوه”، وزیر روشنبیری در این زمینه گفتگو کردیم و ایشان نیز ضمن اظهار علاقه گفت با مسئولیت خودمان این کار را انجام خواهیم داد.

آنچنان که از گفته های شما پیداست، همچنان به کار هنری ادامه خواهید داد، در مورد آثار تازه برایمان بگوئید.

کارهای بسیاری آماده دارم اما از تعداد آنها اطلاعی ندارم. از این پس هر ترانه ای داشته باشم آن را با “سینگل تاک” منتشر می کنم. تعدادی از آثار جدیدم مربوط به سال گذشته اند و نزد آقای عبدالله جمال ضبط شده اند و اکنون همه آنها را با خود به خارج از اقلیم برده است تا آنها را صداگذاری کند، اما به خاطر تحصیلاتش در مقطع دکترا وقت کافی ندارد و قول داده است که در بهار آینده به اقلیم کردستان برگردد. اما در این مدت هم بیکار ننشسته ام و آثاری تازه دارم و ترانه هایی نیز نوشته ام. قصد دارم از این پس بیشتر ترانه هایی که می نویسم غربی و به روز باشند. آوازهایی وجود دارند که به زبان اسپانیایی هستند اما به بیشتر زبان ها خوانده شده اند. انگلیسی ها، آلمانی ها، فرانسوی ها و … این آوازها را به زبان خود برده اند و آنها را بازخوانی کرده اند. فکر می کنم این آوازها جاودانه اند، زیرا هر ملتی این آوازها را گرفته و برای آنها شعر تهیه کرده است، من نیز از خودم پرسیده ام چرا این آوازها کردی نباشند؟ برای مثال (بوسه بی پایان) اثری اسپانیایی و جاودانه است، هیچ زبانی در جهان یافت نمی شود که بر این آواز شعر نگذاشته باشد، حتی این آواز به عربی نیز اجرا شده است، من نیز آن را کردی کردم. همچنین ترانه «پورتوفینو» یکی از آوازهای بسیار زیبای ایتالیایی است که به بسیاری زبان ها اجرا شده است، من این آواز را با عنوان «هه لاتن» به ترانه ای کردی تبدیل کرده ام. اکنون در حال کردی کردن «مونه مور» هستم که ترانه ای فرانسوی و مشهور است و از آواز بسیار زیبایی برخوردار است. به نظر من آواز زیبا شناسنامه ملی و پاسپورت نمی خواهد، آواز زیبا چون پرنده ای است که مرزها را در می نوردد و به پاسپورت و ویزا نیازی ندارد.

در بیشتر شعرهای شما کمی صراحت و راحتی وجود دارد، آیا فرهنگ فولکلور کردی از قدیم چنین بوده و یا اینکه تاثیر آئین و آداب و رسوم عرب قرار گرفته است؟

فرهنگ کردی از گذشته های دور همین گونه بوده است. شاید نتوان این پدیده را در ادبیات شاعران کلاسیک کرد به وضوح دید، اما این پدیده در میان شاعرانی که در روستاها رشد کرده و از تحصیلات چندانی برخوردار نبوده اند به وضوح قابل مشاهده است، آنها بسیار راحت تر گفته اند و سروده اند. این بخشی از ویژگی ادبیات کردی است. قبل از آنکه شاعران چیزی بنویسند این ادبیات بر سر زبان ها و به صورت فولکلور وجود داشته است، من هم چیزهایی می خوانم که آبا و اجداد بی سواد ما برایمان به ارث گذاشته اند.

اما چیزی هست که دوست دارم بیشتر از آن بگویم، آنچه که من می خوانم بیشتر فلسفه ای استاتیک یعنی عشق جمالی است که تنها ارائه تصویری اروتیک نیست. منظور من نیز از به کار بردن این واژه ها و اشعار، اروتیک نیست. به نظر من طبیعت منبع همه زیبایی هاست و انسان نیز بخش مهمی از طبیعت است که خداوند آن را آفریده است.

اگر چه شما در جایی گفته اید «از حسن زیرک افراطی تر نبوده ام»، اما به نظر می رسد از وی نیز افراطی ترید؟

نه تنها از حسن زیرک بلکه از چوپان یا کشاورزی کرد افراطی تر نبوده ام. در حیران و لاوک مواردی وجود دارد که بسیار اروتیک اند و ممکن است حسن زیرک نیز از آنها تاثیر پذیرفته باشد. حسن زیرک اینها را 40 یا 50 سال پیش از این گفته است، اما در میان چوپانان و کشاورزان و … کرد ممکن است 500 سال پیش نیز این ادبیات وجود داشته است

خبرگزاری کردپرس

بابەتەکانی هاوشێوە

آواز زیبا نیازی به پاسپورت ندارد | گفتگو با عمر دزه ای

“عمر دزه ای” نوگرای عصری بود که با موسیقی و آوازی متفاوت از سبک و عصری که موسیقی کردی را با آن می شناختند، دست به کار شد و سبب ایجاد منازعات و مجادلاتی شد. از طرفی نسل پیشکسوت آن دوران می گفتند که هنر موسیقی کردی را به سمت غرب برده است و از طرفی دیگر جوانان آثارش را دوست داشتند. اما “عمر دزه ای” تا آخرین اثرش

نیز همان سبک خود را پی گرفته است و اکنون چون یکی از چهره های بی نظیر موسیقی کردی محسوب می شود. او علاوه بر موزیک و آواز در انتخاب کلمات و اشعار هم ویژگی ها و استثنائات خاص خود را داراست. دزه ای جدای از هنر، ادیب، مجری و سیاستمداری توانا بوده و اکنون مشاور سیاسی رئیس جمهور عراق است. گفتگوی زیر پس از برگزاری کنسرت های این خواننده در شهرهای اربیل و سلیمانیه انجام شده است.

از کنسرت های شما شروع می کنیم، اینگونه اعلام شد که این دو کنسرت، آخرین کارهای شما در عرصه موسیقی هستند، آیا این مسئله حقیقت دارد؟

من هرگز چنین چیزی نگفته ام، قصد خاتمه دادن به کار هنری را هم ندارم. دو ماه قبل از برگزاری این کنسرت ها روزنامه نگاری از من پرسید “فعالیت هنری شما چه زمانی خاتمه می یابد”؟ که پاسخ من به این سوال بسیار متفاوت از آن چیزی بود که آنها منتشر کردند. من گفتم تا زمانی که صدایم زیبا باشد و شور و شوق جوانی در من نمیرد فعالیت خواهم کرد، اما به مرور که انسان پیر می شود صدایش نیز ضعیف می شود و من از چگونگی پخش این خبر اطلاعی ندارم، یادم نیست که روزنامه نگار از روزنامه «هه ولیر» بود یا «روداو».

این کنسرت ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

در اینجا دو دیدگاه متفاوت مطرح است، یکی دیدگاه شخصی خودم و دیگری دیدگاه افرادی که به کنسرت ها آمدند. به طور کلی از کنسرت ها بسیار رضایت داشتم به استثنای یک مورد که در ادامه در موردش خواهم گفت. از ارکستر بسیار راضی بودم، گروهی بسیار منظم و منسجم مرا همراهی می کردند و به ویژه از “کاک هه لبه ست صلاح” بسیار راضی بودم. وی علاوه بر همخوان زن، آلاتی را به کار گرفته بود که توسط زنان نواخته شد. از 22 نفر عضو کنسرت 5 نفر زن بودند که از این قضیه بسیار خرسندم زیرا تاکنون در اقلیم کردستان نمونه ای مشابه را شاهد نبوده ایم. حتی از نظر پوشش نیز قبل از کنسرت ها با کاک هه لبه ست مشورت کرده بودیم و توافق شده بود که همه لباس ها ارکسترالی باشند و در اینجا به نوبه خودم از همه آنها تشکر می کنم. از طرفی دیگر سالن محل اجرای برنامه هم بسیار زیبا بود و می توان آن را در حد سالن های اروپایی ارزیابی کرد. تنها انتقاد من از سیستم صوتی بود، تکنسین صدا فردی از ترکیه بود که از طرف شرکت بابیلون به آنجا آمده بود اما نمی دانم که مشکل ایجاد شده مربوط به کمبود و نقص در کدام قسمت سالن می شد. نظرات مردم نیز مختلف بود، برخی می گفتند که صدا از کیفیت بالایی برخوردار نبوده است و تنها صدای میکروفون روی سن را می شنیدیم، برخی نیز می گفتند که صدا از کیفیت مناسبی برخوردار بوده است و ما هیچ ایرادی در این زمینه ندیده ایم. اکنون من در این میان مانده ام، نمی دانم کدام اظهار نظر درست است!

پیشتر در اقلیم کردستان هیچ کنسرتی نداشته اید، دلیل برگزاری این کنسرت ها در اربیل و سلیمانیه چه بود؟ آیا برای شما مناسبتی خاص داشت؟

درست است که تاکنون در اقلیم کردستان برنامه ای نداشته ام و همه کنسرت هایم در اروپا برگزار شده اند اما همیشه آرزو داشتم که در اقلیم کردستان برنامه ای داشته باشم. من برای اجرای کنسرت دو شرط اساسی دارم، ابتدا باید ارکستر را قبول داشته باشم و نوازندگانی از آوازهای من آگاهی کامل داشته باشند. مسئله دوم سالن و به ویژه سیستم صوتی است که برایم حائز اهمیت بسیاری است. اما خوشبختانه در چند سال اخیر سالن استاد سعد عبدالله در اربیل و تالار هنر در سلیمانیه از سطح قابل قبولی برخوردار شده اند. سال گذشته برادرزاده ام، “سفین دزه ای” که وزیر پیشین آموزش و پرورش بود به من گفت: با وجود سالن مناسب و افراد توانا چرا کنسرتی برگزار نمی کنی؟ من نیز در جواب گفتم، به این مسئله فکر کرده ام. پس از آن با “کاک کاوه”، وزیر روشنبیری در این زمینه گفتگو کردیم و ایشان نیز ضمن اظهار علاقه گفت با مسئولیت خودمان این کار را انجام خواهیم داد.

آنچنان که از گفته های شما پیداست، همچنان به کار هنری ادامه خواهید داد، در مورد آثار تازه برایمان بگوئید.

کارهای بسیاری آماده دارم اما از تعداد آنها اطلاعی ندارم. از این پس هر ترانه ای داشته باشم آن را با “سینگل تاک” منتشر می کنم. تعدادی از آثار جدیدم مربوط به سال گذشته اند و نزد آقای عبدالله جمال ضبط شده اند و اکنون همه آنها را با خود به خارج از اقلیم برده است تا آنها را صداگذاری کند، اما به خاطر تحصیلاتش در مقطع دکترا وقت کافی ندارد و قول داده است که در بهار آینده به اقلیم کردستان برگردد. اما در این مدت هم بیکار ننشسته ام و آثاری تازه دارم و ترانه هایی نیز نوشته ام. قصد دارم از این پس بیشتر ترانه هایی که می نویسم غربی و به روز باشند. آوازهایی وجود دارند که به زبان اسپانیایی هستند اما به بیشتر زبان ها خوانده شده اند. انگلیسی ها، آلمانی ها، فرانسوی ها و … این آوازها را به زبان خود برده اند و آنها را بازخوانی کرده اند. فکر می کنم این آوازها جاودانه اند، زیرا هر ملتی این آوازها را گرفته و برای آنها شعر تهیه کرده است، من نیز از خودم پرسیده ام چرا این آوازها کردی نباشند؟ برای مثال (بوسه بی پایان) اثری اسپانیایی و جاودانه است، هیچ زبانی در جهان یافت نمی شود که بر این آواز شعر نگذاشته باشد، حتی این آواز به عربی نیز اجرا شده است، من نیز آن را کردی کردم. همچنین ترانه «پورتوفینو» یکی از آوازهای بسیار زیبای ایتالیایی است که به بسیاری زبان ها اجرا شده است، من این آواز را با عنوان «هه لاتن» به ترانه ای کردی تبدیل کرده ام. اکنون در حال کردی کردن «مونه مور» هستم که ترانه ای فرانسوی و مشهور است و از آواز بسیار زیبایی برخوردار است. به نظر من آواز زیبا شناسنامه ملی و پاسپورت نمی خواهد، آواز زیبا چون پرنده ای است که مرزها را در می نوردد و به پاسپورت و ویزا نیازی ندارد.

در بیشتر شعرهای شما کمی صراحت و راحتی وجود دارد، آیا فرهنگ فولکلور کردی از قدیم چنین بوده و یا اینکه تاثیر آئین و آداب و رسوم عرب قرار گرفته است؟

فرهنگ کردی از گذشته های دور همین گونه بوده است. شاید نتوان این پدیده را در ادبیات شاعران کلاسیک کرد به وضوح دید، اما این پدیده در میان شاعرانی که در روستاها رشد کرده و از تحصیلات چندانی برخوردار نبوده اند به وضوح قابل مشاهده است، آنها بسیار راحت تر گفته اند و سروده اند. این بخشی از ویژگی ادبیات کردی است. قبل از آنکه شاعران چیزی بنویسند این ادبیات بر سر زبان ها و به صورت فولکلور وجود داشته است، من هم چیزهایی می خوانم که آبا و اجداد بی سواد ما برایمان به ارث گذاشته اند.

اما چیزی هست که دوست دارم بیشتر از آن بگویم، آنچه که من می خوانم بیشتر فلسفه ای استاتیک یعنی عشق جمالی است که تنها ارائه تصویری اروتیک نیست. منظور من نیز از به کار بردن این واژه ها و اشعار، اروتیک نیست. به نظر من طبیعت منبع همه زیبایی هاست و انسان نیز بخش مهمی از طبیعت است که خداوند آن را آفریده است.

اگر چه شما در جایی گفته اید «از حسن زیرک افراطی تر نبوده ام»، اما به نظر می رسد از وی نیز افراطی ترید؟

نه تنها از حسن زیرک بلکه از چوپان یا کشاورزی کرد افراطی تر نبوده ام. در حیران و لاوک مواردی وجود دارد که بسیار اروتیک اند و ممکن است حسن زیرک نیز از آنها تاثیر پذیرفته باشد. حسن زیرک اینها را 40 یا 50 سال پیش از این گفته است، اما در میان چوپانان و کشاورزان و … کرد ممکن است 500 سال پیش نیز این ادبیات وجود داشته است

خبرگزاری کردپرس

بابەتەکانی هاوشێوە

آواز زیبا نیازی به پاسپورت ندارد | گفتگو با عمر دزه ای

“عمر دزه ای” نوگرای عصری بود که با موسیقی و آوازی متفاوت از سبک و عصری که موسیقی کردی را با آن می شناختند، دست به کار شد و سبب ایجاد منازعات و مجادلاتی شد. از طرفی نسل پیشکسوت آن دوران می گفتند که هنر موسیقی کردی را به سمت غرب برده است و از طرفی دیگر جوانان آثارش را دوست داشتند. اما “عمر دزه ای” تا آخرین اثرش

نیز همان سبک خود را پی گرفته است و اکنون چون یکی از چهره های بی نظیر موسیقی کردی محسوب می شود. او علاوه بر موزیک و آواز در انتخاب کلمات و اشعار هم ویژگی ها و استثنائات خاص خود را داراست. دزه ای جدای از هنر، ادیب، مجری و سیاستمداری توانا بوده و اکنون مشاور سیاسی رئیس جمهور عراق است. گفتگوی زیر پس از برگزاری کنسرت های این خواننده در شهرهای اربیل و سلیمانیه انجام شده است.

از کنسرت های شما شروع می کنیم، اینگونه اعلام شد که این دو کنسرت، آخرین کارهای شما در عرصه موسیقی هستند، آیا این مسئله حقیقت دارد؟

من هرگز چنین چیزی نگفته ام، قصد خاتمه دادن به کار هنری را هم ندارم. دو ماه قبل از برگزاری این کنسرت ها روزنامه نگاری از من پرسید “فعالیت هنری شما چه زمانی خاتمه می یابد”؟ که پاسخ من به این سوال بسیار متفاوت از آن چیزی بود که آنها منتشر کردند. من گفتم تا زمانی که صدایم زیبا باشد و شور و شوق جوانی در من نمیرد فعالیت خواهم کرد، اما به مرور که انسان پیر می شود صدایش نیز ضعیف می شود و من از چگونگی پخش این خبر اطلاعی ندارم، یادم نیست که روزنامه نگار از روزنامه «هه ولیر» بود یا «روداو».

این کنسرت ها را چگونه ارزیابی می کنید؟

در اینجا دو دیدگاه متفاوت مطرح است، یکی دیدگاه شخصی خودم و دیگری دیدگاه افرادی که به کنسرت ها آمدند. به طور کلی از کنسرت ها بسیار رضایت داشتم به استثنای یک مورد که در ادامه در موردش خواهم گفت. از ارکستر بسیار راضی بودم، گروهی بسیار منظم و منسجم مرا همراهی می کردند و به ویژه از “کاک هه لبه ست صلاح” بسیار راضی بودم. وی علاوه بر همخوان زن، آلاتی را به کار گرفته بود که توسط زنان نواخته شد. از 22 نفر عضو کنسرت 5 نفر زن بودند که از این قضیه بسیار خرسندم زیرا تاکنون در اقلیم کردستان نمونه ای مشابه را شاهد نبوده ایم. حتی از نظر پوشش نیز قبل از کنسرت ها با کاک هه لبه ست مشورت کرده بودیم و توافق شده بود که همه لباس ها ارکسترالی باشند و در اینجا به نوبه خودم از همه آنها تشکر می کنم. از طرفی دیگر سالن محل اجرای برنامه هم بسیار زیبا بود و می توان آن را در حد سالن های اروپایی ارزیابی کرد. تنها انتقاد من از سیستم صوتی بود، تکنسین صدا فردی از ترکیه بود که از طرف شرکت بابیلون به آنجا آمده بود اما نمی دانم که مشکل ایجاد شده مربوط به کمبود و نقص در کدام قسمت سالن می شد. نظرات مردم نیز مختلف بود، برخی می گفتند که صدا از کیفیت بالایی برخوردار نبوده است و تنها صدای میکروفون روی سن را می شنیدیم، برخی نیز می گفتند که صدا از کیفیت مناسبی برخوردار بوده است و ما هیچ ایرادی در این زمینه ندیده ایم. اکنون من در این میان مانده ام، نمی دانم کدام اظهار نظر درست است!

پیشتر در اقلیم کردستان هیچ کنسرتی نداشته اید، دلیل برگزاری این کنسرت ها در اربیل و سلیمانیه چه بود؟ آیا برای شما مناسبتی خاص داشت؟

درست است که تاکنون در اقلیم کردستان برنامه ای نداشته ام و همه کنسرت هایم در اروپا برگزار شده اند اما همیشه آرزو داشتم که در اقلیم کردستان برنامه ای داشته باشم. من برای اجرای کنسرت دو شرط اساسی دارم، ابتدا باید ارکستر را قبول داشته باشم و نوازندگانی از آوازهای من آگاهی کامل داشته باشند. مسئله دوم سالن و به ویژه سیستم صوتی است که برایم حائز اهمیت بسیاری است. اما خوشبختانه در چند سال اخیر سالن استاد سعد عبدالله در اربیل و تالار هنر در سلیمانیه از سطح قابل قبولی برخوردار شده اند. سال گذشته برادرزاده ام، “سفین دزه ای” که وزیر پیشین آموزش و پرورش بود به من گفت: با وجود سالن مناسب و افراد توانا چرا کنسرتی برگزار نمی کنی؟ من نیز در جواب گفتم، به این مسئله فکر کرده ام. پس از آن با “کاک کاوه”، وزیر روشنبیری در این زمینه گفتگو کردیم و ایشان نیز ضمن اظهار علاقه گفت با مسئولیت خودمان این کار را انجام خواهیم داد.

آنچنان که از گفته های شما پیداست، همچنان به کار هنری ادامه خواهید داد، در مورد آثار تازه برایمان بگوئید.

کارهای بسیاری آماده دارم اما از تعداد آنها اطلاعی ندارم. از این پس هر ترانه ای داشته باشم آن را با “سینگل تاک” منتشر می کنم. تعدادی از آثار جدیدم مربوط به سال گذشته اند و نزد آقای عبدالله جمال ضبط شده اند و اکنون همه آنها را با خود به خارج از اقلیم برده است تا آنها را صداگذاری کند، اما به خاطر تحصیلاتش در مقطع دکترا وقت کافی ندارد و قول داده است که در بهار آینده به اقلیم کردستان برگردد. اما در این مدت هم بیکار ننشسته ام و آثاری تازه دارم و ترانه هایی نیز نوشته ام. قصد دارم از این پس بیشتر ترانه هایی که می نویسم غربی و به روز باشند. آوازهایی وجود دارند که به زبان اسپانیایی هستند اما به بیشتر زبان ها خوانده شده اند. انگلیسی ها، آلمانی ها، فرانسوی ها و … این آوازها را به زبان خود برده اند و آنها را بازخوانی کرده اند. فکر می کنم این آوازها جاودانه اند، زیرا هر ملتی این آوازها را گرفته و برای آنها شعر تهیه کرده است، من نیز از خودم پرسیده ام چرا این آوازها کردی نباشند؟ برای مثال (بوسه بی پایان) اثری اسپانیایی و جاودانه است، هیچ زبانی در جهان یافت نمی شود که بر این آواز شعر نگذاشته باشد، حتی این آواز به عربی نیز اجرا شده است، من نیز آن را کردی کردم. همچنین ترانه «پورتوفینو» یکی از آوازهای بسیار زیبای ایتالیایی است که به بسیاری زبان ها اجرا شده است، من این آواز را با عنوان «هه لاتن» به ترانه ای کردی تبدیل کرده ام. اکنون در حال کردی کردن «مونه مور» هستم که ترانه ای فرانسوی و مشهور است و از آواز بسیار زیبایی برخوردار است. به نظر من آواز زیبا شناسنامه ملی و پاسپورت نمی خواهد، آواز زیبا چون پرنده ای است که مرزها را در می نوردد و به پاسپورت و ویزا نیازی ندارد.

در بیشتر شعرهای شما کمی صراحت و راحتی وجود دارد، آیا فرهنگ فولکلور کردی از قدیم چنین بوده و یا اینکه تاثیر آئین و آداب و رسوم عرب قرار گرفته است؟

فرهنگ کردی از گذشته های دور همین گونه بوده است. شاید نتوان این پدیده را در ادبیات شاعران کلاسیک کرد به وضوح دید، اما این پدیده در میان شاعرانی که در روستاها رشد کرده و از تحصیلات چندانی برخوردار نبوده اند به وضوح قابل مشاهده است، آنها بسیار راحت تر گفته اند و سروده اند. این بخشی از ویژگی ادبیات کردی است. قبل از آنکه شاعران چیزی بنویسند این ادبیات بر سر زبان ها و به صورت فولکلور وجود داشته است، من هم چیزهایی می خوانم که آبا و اجداد بی سواد ما برایمان به ارث گذاشته اند.

اما چیزی هست که دوست دارم بیشتر از آن بگویم، آنچه که من می خوانم بیشتر فلسفه ای استاتیک یعنی عشق جمالی است که تنها ارائه تصویری اروتیک نیست. منظور من نیز از به کار بردن این واژه ها و اشعار، اروتیک نیست. به نظر من طبیعت منبع همه زیبایی هاست و انسان نیز بخش مهمی از طبیعت است که خداوند آن را آفریده است.

اگر چه شما در جایی گفته اید «از حسن زیرک افراطی تر نبوده ام»، اما به نظر می رسد از وی نیز افراطی ترید؟

نه تنها از حسن زیرک بلکه از چوپان یا کشاورزی کرد افراطی تر نبوده ام. در حیران و لاوک مواردی وجود دارد که بسیار اروتیک اند و ممکن است حسن زیرک نیز از آنها تاثیر پذیرفته باشد. حسن زیرک اینها را 40 یا 50 سال پیش از این گفته است، اما در میان چوپانان و کشاورزان و … کرد ممکن است 500 سال پیش نیز این ادبیات وجود داشته است

خبرگزاری کردپرس

بابەتەکانی هاوشێوە

Add New Playlist