ترویج فرهنگ عزا برای مقاصد سیاسی

همچنین بخوانید

مردم یک جامعە کە در سال بیش از چندین ماە عزاداری و سوگواری دارد و خود را با زنجیر زدە و سر تا پای خود را گل می‌گیرند، جامعەای که مردمانش غم فراوان دارد با شادی اندک، این چنین جامعەای افسرده و پژمرده است و اگر به تمامی نمرده باشد مرگشان دیر نخواهد بود.

ملتی زنده است کە با وجود سختی و مشقت‌های زیاد باز هم شاد باشد و جشنها و مناسبتهای خود را برپا نگهدارد و با تکیە بر ریشەهای فرهنگی و تاریخی خود پای بر گرد غصەهایش بکوبد و در مراسم ختم عزیزانشان دف‌زنان آواز بخواند!

سرزمین کوردستان با مردمانی شاد و رنگهای متنوع با برپایی انواع جشنها و یادها و جشنوارەهای رنگارنگ هموارە در بین تمام ملتهای منطقه زبانزد بودە است. جشن نوروز، جشن بیلندانە، تولد و عروسی پیرشالیار، مهرگان، کۆمسای، جشن انار، جشنواره رقص کوردی، دف نوازی و تئاتر خیابانی و …تنها بخشی از فرهنگ متنوع و شادابی ملی کوردهاست.

در دو دهەی گذشتە نیز مردم کوردستان با برپایی انواع مراسمات نوروزی در تمام شهرها و روستاهایش جایگاە ویژەای پیدا کردە و رژیم در تلاش سرکوب و ممانعت برآمدە است. از سوی دیگر از جای جای ایران برای برگزاری هر چه باشکوه‌تر این جشنها بە کوردستان می‌آیند. در تمام این جشنها شادی، دلخوشی و همبستگی و ایجاد اتحاد در این جشنها محور اصلی برپایی آنهاست. رقص گروهی کوردی خود به تنهایی بزرگترین نماد این اتحاد و همبستگی ملی است.

یکی از لازمەهای زندگی، شاد بودن است، شادی و سرور خود محصول و آفریده جشنها و مناسبتها و پشتوانەای برای زیستن است و مرگ و اندیشه مرگ، سوگواری و عزاداری یعنی پایان شادی و سرزندگی و پیش رفتن به سوی مرگ و تباهی.

بیهودە نیست که روحانیون بر منبر می‌گویند گریه کنید ای مسلمانان زیرا گریه کردن ثواب دارد، چرا؟  چون برای پیشبرد اهداف شومشان در ایران می‌بایست مردم را کاملا دگرگون سازند و این چنین است کە بیش از چهار دهه  با این ترفندها بر ایران حاکمیت قرون وسطایی میکنند.

بعد از انقلاب ٥٧ کە آخوندها حکومت را بە دست گرفتند، از احساسات مذهبی مردم و مساجد و منبرها برای تبلیغات متحجرانه خود سوءاستفاده نمودند، کوردستان تنها جایی بود کە با گفتن یک “نه” محکم و بزرگ به این حکومت رودرروی آن ایستاد و تا امروز نیز با تمام زیان و خسارات این موضع خود هنوز هم پرچمدار “نە” گفتن بە جمهوری اسلامی است.

در چهار دهە حکومت آخوندها، کوردستان تنها جایی بود که با سیاستهای حاکمیت نظام بیشترین مخالفت را داشتە است. این خود سبب این شده کە خفاشان تاریک‌پرست برای کوردستان زیبا و هزار رنگ خواب تاریکی ببینند. این بار راه رسیدن به کرب و بلا را کج کرده و میخواهند از کوردستان بگذرند! کوردستان کە خود در طی این چهار دهە حاکمیت بارها واقعەهای شدیدتری از واقعە کربلا به خود دیدە است، کوردستانی کە جادەهایش به جادەهای مرگ مشهور است، مردم ستمدیدەاش از بیکاری و در نبود کارخانەجات و صنایع و مجموعەهای تولیدی در زیر خط فقر زندگی می‌کنند و بعضی‌ها از سر ناچاری کولبر شدە و برای بدست آوردن لقمه نانی ناچار به عبور از راههای صعب العبور می‌شوند، کە اگر از روی اجبار نباشد سختی‌های این مسیرها را که ممکن است در طول آن دچار نقص عضو، ازکارافتادگی ، مرگ بر اثر سرما و یا حتی هدف تیر مزدوران رژیم قرار گرفتن را به جان نمی‌خرند.

آری رژیم برای ابوالفضل و امام حسین  کە ١٤٠٠ سال قبل از دنیا رفتەاند سوگوار است، اما برای دو برادر کولبری کە در کوههای “تتە” همین دو سال پیش از سرما جان دادند جز نمکی بر زخم خانوادەهایشان نبودە و نیست! از داستان  دستان ابوالفضل کە بە دنبال آب رفتە است هزار افسانه درست کردە است، اما از دستان سرمازدە و مچاله شدەی فرهاد خسروی یاد نمی‌کند کە بە دنبال کمک رفت تا بلکە جان برادر کولبرش را از سرما نجات دهد.

 ما در کوردستان روزانە صحنەهای عاشورا را زندگی می‌کنیم!  اگر زینب در آن روز عاشورایی بر جنازە برادرش امام حسین گریست، زینب کوچک ما دختر آراس محمدپور است کە همین دو هفتە پیش بر سر جنازە پدر کولبرش زجە می‌زد کە به بی‌رحمانەترین شیوە هدف تیر مزدوران رژیم آخوندی قرار گرفتە بود. بله کوردستان خود کربلایی با هزاران واقعه است کە بیشتر خانوادەهایش زینبها و ابوالفضلها دارند.

بدون شک سیل بی‌رویە و گذر سالیانە صدها هزار زائر از خاک کوردستان مستلزم هشیاری و تدابیر شدید امنیتی و بهداشتی و همچنین فرهنگی، از سوی‌ مسئولین حکومت کوردستان می‌باشد. رویدادی کە اگر بە درستی ادارە نشود می‌تواند تبعات زیانباری برای جامعەی کوردستان داشتە باشد، بنگرید بە مناطق کرماشان و ایلام در کوردستان ایران کە در دو دهەی گذشتە نە تنها نفعی از آن نبردەاند، بلکە وضعیت اسفبار آن را چند چندان کردە است.

پس از سقوط رژیم بعث از سال ٢٠٠٣ راهپیمایی اربعین در میان شیعیان عراق دوبارە از سر گرفته شد و در همان سالهای اول کم‌کم و هر ساله شیعیان ایران نیز بە این راهپیمایی کشاندە شدند. از سال ٩٢ خورشیدی شیعیان ایران و سایر کشورهای مسلمان بە صورت گستردە و میلیونی بە این راهپیمایی می‌پیوندند زیرا در تمام این سالها رژیم آخوندی سعی بر آن داشت کە در مقابل بزرگترین رویداد مسلمانان جهان که حج بودە باشد، مراسم مذهبی دیگری برگزار کند.

برای رسیدن به این مقصود وعاظ در تریبونها دمیدند که خاک کربلا از خاک کعبه‌ مقدس‌تر است، یکبار زیارت کربلا برابر با هزار بار حج رفتن است همزمان رژیم درصدد برآمد کە تمام امکانات اربعین و این راهپیمایی طولانی را هر ساله فراهم کند و مردم ستمدیدە ایران نیز کە تفریح و تنوع کافی در زندگی خود ندارند، بە زیارت کربلا در اربعین رغبت پیدا کردند. در این بین دلارهای نفتی و پول ملت ستمدیده ایران هم به مدد آمد؛ پذیرایی سه وعده غذای مفصل و انواع میوەجات از زائران خستە کاری کرد کە مراسم راهپیمایی اربعین را به پرجمعیت‌ترین مراسم جهان تبدیل کند؛ دیگر تنها تاسوعا و عاشورا نبود کە باعث رونق تشیع و زنده نگه‌داشتن اسلام شیعی می‌شد، بلکه این راهپیمایی اربعین حسینی بود که بە کمک آمد و با مراسم حج رقابت کردە تا استراتژی هلال شیعی رژیم دمی در کالبد داشتە باشد.

هر ساله از چند ماە قبل برای این مراسم برنامه‌ریزی شده و صدها میلیون دلار از بودجه همین مردم به برگزاری این مراسم اختصاص داده می‌شود و هرسالە سعی در باشکوه‌ترکردن این مراسم دارند. زیرا ملاهای شیعی از امتیازی که پس از قرنها به دست آورده‌اند چشم‌پوشی نخواهند کرد و تمام امکانات مادی نظامی و اطلاعاتی و امنیتی خود را بسیج میکنند تا لااقل روغن این چراغ ته نکشد و این چراغ خاموش نشود!

هدف جمهوری ملاهای شیعه از این همه ریخت و پاش نشان دادن عمق استراتژی خود در عراق و همچنین اقتدار خود در بین کشورهای منطقه مخصوصا عربستان است و دیگر اینکه به آمریکا نشان دهد هنوز در منطقه حرف اول را میزند.

امسال نیز همانند سالهای قبل حکومت آخوندی شیعه تبلیغات زیادی در راستای برگزاری راهپیمایی اربعین انجام دادە و بودجە زیادی برای این مراسم ارائه داده است. اما برخلاف تبلیغات صداوسیما و تریبونهایشان مبنی بر آماده بودن تمامی امکانات برای این مراسم حکومتی، گویا از روز جمعە ١٨ شهریور تمام مرزهای منتهی ایران به عراق به دلیل ناکافی بودن امکانات وسایل حمل و نقل و ازدحام جمعیت تا اطلاع ثانوی بسته شده است. فستیوالی که قرار بود نمایش قدرت حکومت ملاهای شیعه در برابر کشورهای منطقه باشد، افتضاحی بزرگ بە بار آورد. مردمی کە برای تشنگی امام حسین، راە کرب و بلا را در پیش گرفتەاند خود از فرط تشنگی، خستگی، گرمازدگی قید پیادروی اربعین را زدە و دستە دستە بە شهرهایشان برگشتند.

آری، آخوندهای جمهوری اسلامی ٤٣ سال است کە شادی را از مردم ایران گرفتە و بە جای آن روضەخوانی، عزاداری و لباس سیاە و گریە را جایگزین کردە و با تراژدی ساختن واقعە کربلا و مرگ دیگر امامان مردم را هر روز بیشتر از دیروز افسردە ساختەاند.

آنتوان چخوف نویسنده نامدار روس در بیان ضرر اندوه برای انسان در کتاب دشمنان خود می‌گوید: “آدمهای غمگین، خودخواه، بدجنس و بی‌انصاف هستند و کمتر از دیوانەها قادر به تفهیم و تفاهم با یکدیگرند. غم هیچگاه بشر را متحد نمی‌سازد، بلکە بشر را به نفاق وا می‌دارد و اگر به خیال کسی می‌رسد که اتحاد بشر با تعمیم اندوه و غم نیز امکان پذیر است، سخت در اشتباە است. در دنیای انسانهای غمگین نسبت به انسانهای خوشنود و راضی، ستم‌ها و جورهای بیشتری روی دادە است.” انگار آنتوان چخوف در یک قرن پیش در هنگام نوشتن این جملات از تشکیل حکومتی در ایران آگاە بودە است کە با ترویج غم و اندوه و گریه سعی در متحد کردن مردم و گردآوردن آنها زیر پرچم خود خواهد داشت.

کارشناسان معمم و غیرمعمم جمهوری اسلامی در راستای تبلیغ اندوه و گریه داستانهای خاص خود را روایت می‌کنند تا مردم را بیشتر به این سمت بکشانند.

اگرچه در رخ دادن واقعە کربلا هیچ شک و شبهەای نیست، اما آخوندهای شیعە با هدف ایدئولوژیک و بە کمک نقالان و روضەخوانها آن را با افسانەای شبه‌ملی جا زدە و با تکرارش، آن را بە تراژدیایی واقعی در اذهان عمومی تبدیل کردەاند!

آیت‌الله مطهری از محققین بزرگ و تئوریسین‌های شیعه‌ی نوین در کتاب “حماسەی حسینی” جلد اول ص ٦٣ با اعتراف بە افسانه‌سازی‌های روضەخوان‌ها می‌گوید: “روضه‌خوان بیچاره می‌بیند که اگر بنا شود هر چه می‌گوید از آن راست‌ها باشد مجلسش نمی‌گیرد، بعد همین مردم هم دعوتش نمی‌کنند، ناچار یک چیزی هم اضافه می‌کند.” سادەترین نتیجەگیری از این بیان این است کە آخوندها برای گریاندن بیشتر مردم هر ساله به این واقعە بال و پر بیشتری دادە و شاخ و برگ دیگری بە آن اضافه می‌کنند.

آخوندها و روضەخوانها شهادت امام حسین و یارانش را بزرگترین مصیبت تاریخ بشری می‌نامند، زیرا از این راه ارتزاق کردە و به وسیله آن جیبشان را پر می‌کنند و چون پایەهای حکومتشان بر مبنای ولایت و امامت است، در نتیجە حیات حکومتشان را با بیان آن پایەدارتر می‌بینند. اما آیا طی این طریق تا آخر راه ممکن است؟ این امر بە نوع کمی و کیفی پذیرش این ایدئولوژی حاکمیتی از جانب مردم برمی‌گردد.

بابەتەکانی هاوشێوە

ترویج فرهنگ عزا برای مقاصد سیاسی

مردم یک جامعە کە در سال بیش از چندین ماە عزاداری و سوگواری دارد و خود را با زنجیر زدە و سر تا پای خود را گل می‌گیرند، جامعەای که مردمانش غم فراوان دارد با شادی اندک، این چنین جامعەای افسرده و پژمرده است و اگر به تمامی نمرده باشد مرگشان دیر نخواهد بود.

ملتی زنده است کە با وجود سختی و مشقت‌های زیاد باز هم شاد باشد و جشنها و مناسبتهای خود را برپا نگهدارد و با تکیە بر ریشەهای فرهنگی و تاریخی خود پای بر گرد غصەهایش بکوبد و در مراسم ختم عزیزانشان دف‌زنان آواز بخواند!

سرزمین کوردستان با مردمانی شاد و رنگهای متنوع با برپایی انواع جشنها و یادها و جشنوارەهای رنگارنگ هموارە در بین تمام ملتهای منطقه زبانزد بودە است. جشن نوروز، جشن بیلندانە، تولد و عروسی پیرشالیار، مهرگان، کۆمسای، جشن انار، جشنواره رقص کوردی، دف نوازی و تئاتر خیابانی و …تنها بخشی از فرهنگ متنوع و شادابی ملی کوردهاست.

در دو دهەی گذشتە نیز مردم کوردستان با برپایی انواع مراسمات نوروزی در تمام شهرها و روستاهایش جایگاە ویژەای پیدا کردە و رژیم در تلاش سرکوب و ممانعت برآمدە است. از سوی دیگر از جای جای ایران برای برگزاری هر چه باشکوه‌تر این جشنها بە کوردستان می‌آیند. در تمام این جشنها شادی، دلخوشی و همبستگی و ایجاد اتحاد در این جشنها محور اصلی برپایی آنهاست. رقص گروهی کوردی خود به تنهایی بزرگترین نماد این اتحاد و همبستگی ملی است.

یکی از لازمەهای زندگی، شاد بودن است، شادی و سرور خود محصول و آفریده جشنها و مناسبتها و پشتوانەای برای زیستن است و مرگ و اندیشه مرگ، سوگواری و عزاداری یعنی پایان شادی و سرزندگی و پیش رفتن به سوی مرگ و تباهی.

بیهودە نیست که روحانیون بر منبر می‌گویند گریه کنید ای مسلمانان زیرا گریه کردن ثواب دارد، چرا؟  چون برای پیشبرد اهداف شومشان در ایران می‌بایست مردم را کاملا دگرگون سازند و این چنین است کە بیش از چهار دهه  با این ترفندها بر ایران حاکمیت قرون وسطایی میکنند.

بعد از انقلاب ٥٧ کە آخوندها حکومت را بە دست گرفتند، از احساسات مذهبی مردم و مساجد و منبرها برای تبلیغات متحجرانه خود سوءاستفاده نمودند، کوردستان تنها جایی بود کە با گفتن یک “نه” محکم و بزرگ به این حکومت رودرروی آن ایستاد و تا امروز نیز با تمام زیان و خسارات این موضع خود هنوز هم پرچمدار “نە” گفتن بە جمهوری اسلامی است.

در چهار دهە حکومت آخوندها، کوردستان تنها جایی بود که با سیاستهای حاکمیت نظام بیشترین مخالفت را داشتە است. این خود سبب این شده کە خفاشان تاریک‌پرست برای کوردستان زیبا و هزار رنگ خواب تاریکی ببینند. این بار راه رسیدن به کرب و بلا را کج کرده و میخواهند از کوردستان بگذرند! کوردستان کە خود در طی این چهار دهە حاکمیت بارها واقعەهای شدیدتری از واقعە کربلا به خود دیدە است، کوردستانی کە جادەهایش به جادەهای مرگ مشهور است، مردم ستمدیدەاش از بیکاری و در نبود کارخانەجات و صنایع و مجموعەهای تولیدی در زیر خط فقر زندگی می‌کنند و بعضی‌ها از سر ناچاری کولبر شدە و برای بدست آوردن لقمه نانی ناچار به عبور از راههای صعب العبور می‌شوند، کە اگر از روی اجبار نباشد سختی‌های این مسیرها را که ممکن است در طول آن دچار نقص عضو، ازکارافتادگی ، مرگ بر اثر سرما و یا حتی هدف تیر مزدوران رژیم قرار گرفتن را به جان نمی‌خرند.

آری رژیم برای ابوالفضل و امام حسین  کە ١٤٠٠ سال قبل از دنیا رفتەاند سوگوار است، اما برای دو برادر کولبری کە در کوههای “تتە” همین دو سال پیش از سرما جان دادند جز نمکی بر زخم خانوادەهایشان نبودە و نیست! از داستان  دستان ابوالفضل کە بە دنبال آب رفتە است هزار افسانه درست کردە است، اما از دستان سرمازدە و مچاله شدەی فرهاد خسروی یاد نمی‌کند کە بە دنبال کمک رفت تا بلکە جان برادر کولبرش را از سرما نجات دهد.

 ما در کوردستان روزانە صحنەهای عاشورا را زندگی می‌کنیم!  اگر زینب در آن روز عاشورایی بر جنازە برادرش امام حسین گریست، زینب کوچک ما دختر آراس محمدپور است کە همین دو هفتە پیش بر سر جنازە پدر کولبرش زجە می‌زد کە به بی‌رحمانەترین شیوە هدف تیر مزدوران رژیم آخوندی قرار گرفتە بود. بله کوردستان خود کربلایی با هزاران واقعه است کە بیشتر خانوادەهایش زینبها و ابوالفضلها دارند.

بدون شک سیل بی‌رویە و گذر سالیانە صدها هزار زائر از خاک کوردستان مستلزم هشیاری و تدابیر شدید امنیتی و بهداشتی و همچنین فرهنگی، از سوی‌ مسئولین حکومت کوردستان می‌باشد. رویدادی کە اگر بە درستی ادارە نشود می‌تواند تبعات زیانباری برای جامعەی کوردستان داشتە باشد، بنگرید بە مناطق کرماشان و ایلام در کوردستان ایران کە در دو دهەی گذشتە نە تنها نفعی از آن نبردەاند، بلکە وضعیت اسفبار آن را چند چندان کردە است.

پس از سقوط رژیم بعث از سال ٢٠٠٣ راهپیمایی اربعین در میان شیعیان عراق دوبارە از سر گرفته شد و در همان سالهای اول کم‌کم و هر ساله شیعیان ایران نیز بە این راهپیمایی کشاندە شدند. از سال ٩٢ خورشیدی شیعیان ایران و سایر کشورهای مسلمان بە صورت گستردە و میلیونی بە این راهپیمایی می‌پیوندند زیرا در تمام این سالها رژیم آخوندی سعی بر آن داشت کە در مقابل بزرگترین رویداد مسلمانان جهان که حج بودە باشد، مراسم مذهبی دیگری برگزار کند.

برای رسیدن به این مقصود وعاظ در تریبونها دمیدند که خاک کربلا از خاک کعبه‌ مقدس‌تر است، یکبار زیارت کربلا برابر با هزار بار حج رفتن است همزمان رژیم درصدد برآمد کە تمام امکانات اربعین و این راهپیمایی طولانی را هر ساله فراهم کند و مردم ستمدیدە ایران نیز کە تفریح و تنوع کافی در زندگی خود ندارند، بە زیارت کربلا در اربعین رغبت پیدا کردند. در این بین دلارهای نفتی و پول ملت ستمدیده ایران هم به مدد آمد؛ پذیرایی سه وعده غذای مفصل و انواع میوەجات از زائران خستە کاری کرد کە مراسم راهپیمایی اربعین را به پرجمعیت‌ترین مراسم جهان تبدیل کند؛ دیگر تنها تاسوعا و عاشورا نبود کە باعث رونق تشیع و زنده نگه‌داشتن اسلام شیعی می‌شد، بلکه این راهپیمایی اربعین حسینی بود که بە کمک آمد و با مراسم حج رقابت کردە تا استراتژی هلال شیعی رژیم دمی در کالبد داشتە باشد.

هر ساله از چند ماە قبل برای این مراسم برنامه‌ریزی شده و صدها میلیون دلار از بودجه همین مردم به برگزاری این مراسم اختصاص داده می‌شود و هرسالە سعی در باشکوه‌ترکردن این مراسم دارند. زیرا ملاهای شیعی از امتیازی که پس از قرنها به دست آورده‌اند چشم‌پوشی نخواهند کرد و تمام امکانات مادی نظامی و اطلاعاتی و امنیتی خود را بسیج میکنند تا لااقل روغن این چراغ ته نکشد و این چراغ خاموش نشود!

هدف جمهوری ملاهای شیعه از این همه ریخت و پاش نشان دادن عمق استراتژی خود در عراق و همچنین اقتدار خود در بین کشورهای منطقه مخصوصا عربستان است و دیگر اینکه به آمریکا نشان دهد هنوز در منطقه حرف اول را میزند.

امسال نیز همانند سالهای قبل حکومت آخوندی شیعه تبلیغات زیادی در راستای برگزاری راهپیمایی اربعین انجام دادە و بودجە زیادی برای این مراسم ارائه داده است. اما برخلاف تبلیغات صداوسیما و تریبونهایشان مبنی بر آماده بودن تمامی امکانات برای این مراسم حکومتی، گویا از روز جمعە ١٨ شهریور تمام مرزهای منتهی ایران به عراق به دلیل ناکافی بودن امکانات وسایل حمل و نقل و ازدحام جمعیت تا اطلاع ثانوی بسته شده است. فستیوالی که قرار بود نمایش قدرت حکومت ملاهای شیعه در برابر کشورهای منطقه باشد، افتضاحی بزرگ بە بار آورد. مردمی کە برای تشنگی امام حسین، راە کرب و بلا را در پیش گرفتەاند خود از فرط تشنگی، خستگی، گرمازدگی قید پیادروی اربعین را زدە و دستە دستە بە شهرهایشان برگشتند.

آری، آخوندهای جمهوری اسلامی ٤٣ سال است کە شادی را از مردم ایران گرفتە و بە جای آن روضەخوانی، عزاداری و لباس سیاە و گریە را جایگزین کردە و با تراژدی ساختن واقعە کربلا و مرگ دیگر امامان مردم را هر روز بیشتر از دیروز افسردە ساختەاند.

آنتوان چخوف نویسنده نامدار روس در بیان ضرر اندوه برای انسان در کتاب دشمنان خود می‌گوید: “آدمهای غمگین، خودخواه، بدجنس و بی‌انصاف هستند و کمتر از دیوانەها قادر به تفهیم و تفاهم با یکدیگرند. غم هیچگاه بشر را متحد نمی‌سازد، بلکە بشر را به نفاق وا می‌دارد و اگر به خیال کسی می‌رسد که اتحاد بشر با تعمیم اندوه و غم نیز امکان پذیر است، سخت در اشتباە است. در دنیای انسانهای غمگین نسبت به انسانهای خوشنود و راضی، ستم‌ها و جورهای بیشتری روی دادە است.” انگار آنتوان چخوف در یک قرن پیش در هنگام نوشتن این جملات از تشکیل حکومتی در ایران آگاە بودە است کە با ترویج غم و اندوه و گریه سعی در متحد کردن مردم و گردآوردن آنها زیر پرچم خود خواهد داشت.

کارشناسان معمم و غیرمعمم جمهوری اسلامی در راستای تبلیغ اندوه و گریه داستانهای خاص خود را روایت می‌کنند تا مردم را بیشتر به این سمت بکشانند.

اگرچه در رخ دادن واقعە کربلا هیچ شک و شبهەای نیست، اما آخوندهای شیعە با هدف ایدئولوژیک و بە کمک نقالان و روضەخوانها آن را با افسانەای شبه‌ملی جا زدە و با تکرارش، آن را بە تراژدیایی واقعی در اذهان عمومی تبدیل کردەاند!

آیت‌الله مطهری از محققین بزرگ و تئوریسین‌های شیعه‌ی نوین در کتاب “حماسەی حسینی” جلد اول ص ٦٣ با اعتراف بە افسانه‌سازی‌های روضەخوان‌ها می‌گوید: “روضه‌خوان بیچاره می‌بیند که اگر بنا شود هر چه می‌گوید از آن راست‌ها باشد مجلسش نمی‌گیرد، بعد همین مردم هم دعوتش نمی‌کنند، ناچار یک چیزی هم اضافه می‌کند.” سادەترین نتیجەگیری از این بیان این است کە آخوندها برای گریاندن بیشتر مردم هر ساله به این واقعە بال و پر بیشتری دادە و شاخ و برگ دیگری بە آن اضافه می‌کنند.

آخوندها و روضەخوانها شهادت امام حسین و یارانش را بزرگترین مصیبت تاریخ بشری می‌نامند، زیرا از این راه ارتزاق کردە و به وسیله آن جیبشان را پر می‌کنند و چون پایەهای حکومتشان بر مبنای ولایت و امامت است، در نتیجە حیات حکومتشان را با بیان آن پایەدارتر می‌بینند. اما آیا طی این طریق تا آخر راه ممکن است؟ این امر بە نوع کمی و کیفی پذیرش این ایدئولوژی حاکمیتی از جانب مردم برمی‌گردد.

بابەتەکانی هاوشێوە

ترویج فرهنگ عزا برای مقاصد سیاسی

مردم یک جامعە کە در سال بیش از چندین ماە عزاداری و سوگواری دارد و خود را با زنجیر زدە و سر تا پای خود را گل می‌گیرند، جامعەای که مردمانش غم فراوان دارد با شادی اندک، این چنین جامعەای افسرده و پژمرده است و اگر به تمامی نمرده باشد مرگشان دیر نخواهد بود.

ملتی زنده است کە با وجود سختی و مشقت‌های زیاد باز هم شاد باشد و جشنها و مناسبتهای خود را برپا نگهدارد و با تکیە بر ریشەهای فرهنگی و تاریخی خود پای بر گرد غصەهایش بکوبد و در مراسم ختم عزیزانشان دف‌زنان آواز بخواند!

سرزمین کوردستان با مردمانی شاد و رنگهای متنوع با برپایی انواع جشنها و یادها و جشنوارەهای رنگارنگ هموارە در بین تمام ملتهای منطقه زبانزد بودە است. جشن نوروز، جشن بیلندانە، تولد و عروسی پیرشالیار، مهرگان، کۆمسای، جشن انار، جشنواره رقص کوردی، دف نوازی و تئاتر خیابانی و …تنها بخشی از فرهنگ متنوع و شادابی ملی کوردهاست.

در دو دهەی گذشتە نیز مردم کوردستان با برپایی انواع مراسمات نوروزی در تمام شهرها و روستاهایش جایگاە ویژەای پیدا کردە و رژیم در تلاش سرکوب و ممانعت برآمدە است. از سوی دیگر از جای جای ایران برای برگزاری هر چه باشکوه‌تر این جشنها بە کوردستان می‌آیند. در تمام این جشنها شادی، دلخوشی و همبستگی و ایجاد اتحاد در این جشنها محور اصلی برپایی آنهاست. رقص گروهی کوردی خود به تنهایی بزرگترین نماد این اتحاد و همبستگی ملی است.

یکی از لازمەهای زندگی، شاد بودن است، شادی و سرور خود محصول و آفریده جشنها و مناسبتها و پشتوانەای برای زیستن است و مرگ و اندیشه مرگ، سوگواری و عزاداری یعنی پایان شادی و سرزندگی و پیش رفتن به سوی مرگ و تباهی.

بیهودە نیست که روحانیون بر منبر می‌گویند گریه کنید ای مسلمانان زیرا گریه کردن ثواب دارد، چرا؟  چون برای پیشبرد اهداف شومشان در ایران می‌بایست مردم را کاملا دگرگون سازند و این چنین است کە بیش از چهار دهه  با این ترفندها بر ایران حاکمیت قرون وسطایی میکنند.

بعد از انقلاب ٥٧ کە آخوندها حکومت را بە دست گرفتند، از احساسات مذهبی مردم و مساجد و منبرها برای تبلیغات متحجرانه خود سوءاستفاده نمودند، کوردستان تنها جایی بود کە با گفتن یک “نه” محکم و بزرگ به این حکومت رودرروی آن ایستاد و تا امروز نیز با تمام زیان و خسارات این موضع خود هنوز هم پرچمدار “نە” گفتن بە جمهوری اسلامی است.

در چهار دهە حکومت آخوندها، کوردستان تنها جایی بود که با سیاستهای حاکمیت نظام بیشترین مخالفت را داشتە است. این خود سبب این شده کە خفاشان تاریک‌پرست برای کوردستان زیبا و هزار رنگ خواب تاریکی ببینند. این بار راه رسیدن به کرب و بلا را کج کرده و میخواهند از کوردستان بگذرند! کوردستان کە خود در طی این چهار دهە حاکمیت بارها واقعەهای شدیدتری از واقعە کربلا به خود دیدە است، کوردستانی کە جادەهایش به جادەهای مرگ مشهور است، مردم ستمدیدەاش از بیکاری و در نبود کارخانەجات و صنایع و مجموعەهای تولیدی در زیر خط فقر زندگی می‌کنند و بعضی‌ها از سر ناچاری کولبر شدە و برای بدست آوردن لقمه نانی ناچار به عبور از راههای صعب العبور می‌شوند، کە اگر از روی اجبار نباشد سختی‌های این مسیرها را که ممکن است در طول آن دچار نقص عضو، ازکارافتادگی ، مرگ بر اثر سرما و یا حتی هدف تیر مزدوران رژیم قرار گرفتن را به جان نمی‌خرند.

آری رژیم برای ابوالفضل و امام حسین  کە ١٤٠٠ سال قبل از دنیا رفتەاند سوگوار است، اما برای دو برادر کولبری کە در کوههای “تتە” همین دو سال پیش از سرما جان دادند جز نمکی بر زخم خانوادەهایشان نبودە و نیست! از داستان  دستان ابوالفضل کە بە دنبال آب رفتە است هزار افسانه درست کردە است، اما از دستان سرمازدە و مچاله شدەی فرهاد خسروی یاد نمی‌کند کە بە دنبال کمک رفت تا بلکە جان برادر کولبرش را از سرما نجات دهد.

 ما در کوردستان روزانە صحنەهای عاشورا را زندگی می‌کنیم!  اگر زینب در آن روز عاشورایی بر جنازە برادرش امام حسین گریست، زینب کوچک ما دختر آراس محمدپور است کە همین دو هفتە پیش بر سر جنازە پدر کولبرش زجە می‌زد کە به بی‌رحمانەترین شیوە هدف تیر مزدوران رژیم آخوندی قرار گرفتە بود. بله کوردستان خود کربلایی با هزاران واقعه است کە بیشتر خانوادەهایش زینبها و ابوالفضلها دارند.

بدون شک سیل بی‌رویە و گذر سالیانە صدها هزار زائر از خاک کوردستان مستلزم هشیاری و تدابیر شدید امنیتی و بهداشتی و همچنین فرهنگی، از سوی‌ مسئولین حکومت کوردستان می‌باشد. رویدادی کە اگر بە درستی ادارە نشود می‌تواند تبعات زیانباری برای جامعەی کوردستان داشتە باشد، بنگرید بە مناطق کرماشان و ایلام در کوردستان ایران کە در دو دهەی گذشتە نە تنها نفعی از آن نبردەاند، بلکە وضعیت اسفبار آن را چند چندان کردە است.

پس از سقوط رژیم بعث از سال ٢٠٠٣ راهپیمایی اربعین در میان شیعیان عراق دوبارە از سر گرفته شد و در همان سالهای اول کم‌کم و هر ساله شیعیان ایران نیز بە این راهپیمایی کشاندە شدند. از سال ٩٢ خورشیدی شیعیان ایران و سایر کشورهای مسلمان بە صورت گستردە و میلیونی بە این راهپیمایی می‌پیوندند زیرا در تمام این سالها رژیم آخوندی سعی بر آن داشت کە در مقابل بزرگترین رویداد مسلمانان جهان که حج بودە باشد، مراسم مذهبی دیگری برگزار کند.

برای رسیدن به این مقصود وعاظ در تریبونها دمیدند که خاک کربلا از خاک کعبه‌ مقدس‌تر است، یکبار زیارت کربلا برابر با هزار بار حج رفتن است همزمان رژیم درصدد برآمد کە تمام امکانات اربعین و این راهپیمایی طولانی را هر ساله فراهم کند و مردم ستمدیدە ایران نیز کە تفریح و تنوع کافی در زندگی خود ندارند، بە زیارت کربلا در اربعین رغبت پیدا کردند. در این بین دلارهای نفتی و پول ملت ستمدیده ایران هم به مدد آمد؛ پذیرایی سه وعده غذای مفصل و انواع میوەجات از زائران خستە کاری کرد کە مراسم راهپیمایی اربعین را به پرجمعیت‌ترین مراسم جهان تبدیل کند؛ دیگر تنها تاسوعا و عاشورا نبود کە باعث رونق تشیع و زنده نگه‌داشتن اسلام شیعی می‌شد، بلکه این راهپیمایی اربعین حسینی بود که بە کمک آمد و با مراسم حج رقابت کردە تا استراتژی هلال شیعی رژیم دمی در کالبد داشتە باشد.

هر ساله از چند ماە قبل برای این مراسم برنامه‌ریزی شده و صدها میلیون دلار از بودجه همین مردم به برگزاری این مراسم اختصاص داده می‌شود و هرسالە سعی در باشکوه‌ترکردن این مراسم دارند. زیرا ملاهای شیعی از امتیازی که پس از قرنها به دست آورده‌اند چشم‌پوشی نخواهند کرد و تمام امکانات مادی نظامی و اطلاعاتی و امنیتی خود را بسیج میکنند تا لااقل روغن این چراغ ته نکشد و این چراغ خاموش نشود!

هدف جمهوری ملاهای شیعه از این همه ریخت و پاش نشان دادن عمق استراتژی خود در عراق و همچنین اقتدار خود در بین کشورهای منطقه مخصوصا عربستان است و دیگر اینکه به آمریکا نشان دهد هنوز در منطقه حرف اول را میزند.

امسال نیز همانند سالهای قبل حکومت آخوندی شیعه تبلیغات زیادی در راستای برگزاری راهپیمایی اربعین انجام دادە و بودجە زیادی برای این مراسم ارائه داده است. اما برخلاف تبلیغات صداوسیما و تریبونهایشان مبنی بر آماده بودن تمامی امکانات برای این مراسم حکومتی، گویا از روز جمعە ١٨ شهریور تمام مرزهای منتهی ایران به عراق به دلیل ناکافی بودن امکانات وسایل حمل و نقل و ازدحام جمعیت تا اطلاع ثانوی بسته شده است. فستیوالی که قرار بود نمایش قدرت حکومت ملاهای شیعه در برابر کشورهای منطقه باشد، افتضاحی بزرگ بە بار آورد. مردمی کە برای تشنگی امام حسین، راە کرب و بلا را در پیش گرفتەاند خود از فرط تشنگی، خستگی، گرمازدگی قید پیادروی اربعین را زدە و دستە دستە بە شهرهایشان برگشتند.

آری، آخوندهای جمهوری اسلامی ٤٣ سال است کە شادی را از مردم ایران گرفتە و بە جای آن روضەخوانی، عزاداری و لباس سیاە و گریە را جایگزین کردە و با تراژدی ساختن واقعە کربلا و مرگ دیگر امامان مردم را هر روز بیشتر از دیروز افسردە ساختەاند.

آنتوان چخوف نویسنده نامدار روس در بیان ضرر اندوه برای انسان در کتاب دشمنان خود می‌گوید: “آدمهای غمگین، خودخواه، بدجنس و بی‌انصاف هستند و کمتر از دیوانەها قادر به تفهیم و تفاهم با یکدیگرند. غم هیچگاه بشر را متحد نمی‌سازد، بلکە بشر را به نفاق وا می‌دارد و اگر به خیال کسی می‌رسد که اتحاد بشر با تعمیم اندوه و غم نیز امکان پذیر است، سخت در اشتباە است. در دنیای انسانهای غمگین نسبت به انسانهای خوشنود و راضی، ستم‌ها و جورهای بیشتری روی دادە است.” انگار آنتوان چخوف در یک قرن پیش در هنگام نوشتن این جملات از تشکیل حکومتی در ایران آگاە بودە است کە با ترویج غم و اندوه و گریه سعی در متحد کردن مردم و گردآوردن آنها زیر پرچم خود خواهد داشت.

کارشناسان معمم و غیرمعمم جمهوری اسلامی در راستای تبلیغ اندوه و گریه داستانهای خاص خود را روایت می‌کنند تا مردم را بیشتر به این سمت بکشانند.

اگرچه در رخ دادن واقعە کربلا هیچ شک و شبهەای نیست، اما آخوندهای شیعە با هدف ایدئولوژیک و بە کمک نقالان و روضەخوانها آن را با افسانەای شبه‌ملی جا زدە و با تکرارش، آن را بە تراژدیایی واقعی در اذهان عمومی تبدیل کردەاند!

آیت‌الله مطهری از محققین بزرگ و تئوریسین‌های شیعه‌ی نوین در کتاب “حماسەی حسینی” جلد اول ص ٦٣ با اعتراف بە افسانه‌سازی‌های روضەخوان‌ها می‌گوید: “روضه‌خوان بیچاره می‌بیند که اگر بنا شود هر چه می‌گوید از آن راست‌ها باشد مجلسش نمی‌گیرد، بعد همین مردم هم دعوتش نمی‌کنند، ناچار یک چیزی هم اضافه می‌کند.” سادەترین نتیجەگیری از این بیان این است کە آخوندها برای گریاندن بیشتر مردم هر ساله به این واقعە بال و پر بیشتری دادە و شاخ و برگ دیگری بە آن اضافه می‌کنند.

آخوندها و روضەخوانها شهادت امام حسین و یارانش را بزرگترین مصیبت تاریخ بشری می‌نامند، زیرا از این راه ارتزاق کردە و به وسیله آن جیبشان را پر می‌کنند و چون پایەهای حکومتشان بر مبنای ولایت و امامت است، در نتیجە حیات حکومتشان را با بیان آن پایەدارتر می‌بینند. اما آیا طی این طریق تا آخر راه ممکن است؟ این امر بە نوع کمی و کیفی پذیرش این ایدئولوژی حاکمیتی از جانب مردم برمی‌گردد.

بابەتەکانی هاوشێوە